۱۴۰۳/۵/۱۸

هیچ‌وقت در آینده جوانتر از امروز نیستم.

 

Good morning/night

با شنیدن این هیچ وقت یاد هیچ وقت‌هایم افتادم.

هیچ وقت در آینده جوانتر از امروز نخواهیم بود.

هیچ وقت زیباتر از امروز نخواهم بود.

هیچ وقت خوش‌شانس‌تر از امروز نخواهم بود

هیچ وقت ترسوتر از امروز نبودم

هیچ وقت غریب‌تر از امروز نبودم

هیج وقت تنهاتر از امروز نبودم

هیچ وقت نومیدتر از امروز نبودم

هیچ وقت خرشانس‌تر از امروز نبودم

هیچ وقت معمولی‌تر از امروز نبودم

هیچ وقت ساکت‌تر از امروز نبودم

هیچ وقت شجاعتر از امروز نبودم

هیچ وقت بخشنده‌تر از امروز نبودم.

هیچ وقت بی‌دردتر از امروز نبودم.

هیچ وقت ناتوان‌تر از امروز نبودم.

هیچ وقت رهاتر از امروز بودم.

هیچ وقت هایی که بارها زندگیشان ک کردیه ام.

هیچ‌وقت مستقل‌تر از امروز نبودم.

هیچ وقت‌های تداعی‌گر. چیزهایی را برایمان یادآوری می‌کنند. چیزهایی که در وضعیت و موقعیتی احساسات شدیدی در ما بوجود آوردند به طوری که از داشتن، رها کردن، یا تجربه‌اش کیفور شدیم. اما لغزیدیم. برگشتیم.

دوباره بردار و بِزی، دوباره رهایش کن، و دوباره تجربه‌اش کن.

نوشتن با روشهای مختلف به ما میگه تازه زندگی کن.

راستی واقعن هیچ‌وقت‌ها درست بودند یا تنها تصور ما از واقعیت؟

 

هیچ وقت  کسی همواره به من سلام دهد و مرا معتاد کند. بیآنکه

بیگانه شده‌اند

 

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

بخش‌های سایت من:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط