۱۴۰۳/۳/۲۸

برای چی می‌نویسی؟

Good morning/night

هنوز وقتی ازم سوال می‌پرسه و می‌خوام جواب بدم به اته‌پته می‌افتم. حدود یک سالی هست که در حال یادگیری زبان هستم. گفتگوی این جلسه در مورد فعالیت‌های هر روز بود. عادت‌های روزانه. گفتم نوشتن. هم گفتنش برام آسون بود و هم اینکه هر روز انجام می‌دادم. خب حالا پرسش بعدی. در چه موردی می‌نویسی. چون هنوز اسپیکینگم خیلی ضعیفه، جواب دادن برام سخت بود. وادار به تامل شدم. تا کلمه‌های فارسی رو جمع و جور کنم و معادل انگلیسی‌شون رو پیدا کنم، از خودم پرسیدم واقعن چرا می‌نویسم؟

نوشتن خیلی چیزها به من بخشیده بود که نمی‌تونستم بیانش کنم. نمی‌تونستم با کلمات و لغات انگلیسی به زبون بیارم. چرا آخه. دردم اومد بالاخره دست و پا شکسته با هر چی بلد بودم یه چیزایی سرهم کردم. استاد مرتبشون کرد و تحویلم داد.

این موضوع خمیرمایه فکر امروزم شد. گاهی باید صفر شد. شاید مدت‌هاست خودمون، اقدامات و رفتارهامون رو رصد نکردیم و برامون عادی شده. تازِگیش رو از دست داده. نیاز به یادآوری دارم. نیاز دارم سَرم رو از میون روز و روزمرگی‌ها بیرون بکشم.

خودم رو در معرض سوال و جواب قرار بدهم.

می‌نویسی که چی بشه؟

می‌نویسم که سبب بهروزی شوم.

چه اتفاقی می‌افته برای سمیه وقتی می‌نویسه؟

نوشتن الهام بخشه

خب. شاید کلیشه باشه یا شبیه شعار و نظریه. چطوری برای تو الهام بخشه؟

نوشتن به من کمک می‌کنه تنفس عمیقتری تو هوای زندگی داشته باشم

چه کاری رو هر روز دوست داری انجام بدی؟

بنویس این کار به تو چی می‌ده؟

نوشتن به تو چی می‌ده؟

نوشتن به من روح می‌ده

نوشتن مسیر رو روشن می‌کنه

نوشتن به من می‌گه چطور حرکت کنم

نوشتن گاهی آروم در گوشم زمزمه می‌کنه، حیفه حیفه امروز زندگیش کنه

نوشتن کمک می‌کنه بشنوم چیزی رو خودم می‌خوام یا به خاطر دیگران می‌خوام برم سراغش

نوشتن می‌گه پاشو برو پیاده‌روی

نوشتن برای من نوعی تطهیره؛ به ویژه نوشتن صفحات صبگاهی آزادنویسی

نوشتن گاهی بهم لبخند می‌زنه

نوشتن گاهی بهم می‌گه عیبی نداره، جمله‌ای که در شرایطی تشنه شنیدنش هستم

نوشتن وقتی زبانم رو تمرین نکردم بهم یادآوری می‌کنه

نوشتن وقتی خودم رو سرزنش می‌کنم که کاری نکردم لیست کارهام رو می‌ذاره جلوی چشمم

نوشتن میگه فراموش نکن قدردان باشی

نوشتن گاه بی‌صدا، یواشکی،طوری که فقط خودم بشنوم می‌گه دوست دارم

نوشتن من رو به پرسش‌های خوب می‌رسونه

نوشتن من رو ترغیب می‌کنه به نوشیدن دمنوش

نوشتن لحظات کوچک لذت بخش رو بهم یادآوری می‌کنه، نوشیدن یه فنجون قهوه، یه کافه رفتن تنهایی، خلوت کردن، ماسک صورت زدن

نوشتن واسه من ارزش قائله همینطور که من واسش ارزش قائلم

نوشتن یواشکی می‌گه برو موسیقی یاد بگیر، حتی بهم گفته سراغ چه سازی برم

نوشتن خیلی هواسش بهم هست

نوشتن باعث جرقه زدن ذهنم تو دستشویی، حمام و هنگام پختن غذا و رانندگی می‌شه

نوشتن یادم داده گول کتاب خوندن را نخورم، بخونم و ازش بنویسم

نوشتن بهم آموخته فکر اثرگذاری روی دیگران رو نداشته باشم، تو تنها فرمون کنترل زندگی خودت رو تو دستت داری، هر چقدر رو خودت تمرکز کنی بدون اینکه بخوای برای دیگران الهام بخش و اثربخشی

نوشتن به یادگیری‌هام عمق می‌بخشه

نوشتن گاهی میون تمام فکر و خیال‌هام داد می‌زنه پاشو

از همه مهمتر نوشتن جنسیتی برخورد می‌کنه، البته این نظر منه، چون می‌دونه من خانم هستم بهم زیبایی می‌بخشه

نوشتن می‌گه سرگرمی، بازی می‌کنی یا کار واقعی؟ راستش این رو همین امروز بهم گفت، خیلی جا خوردم و حالم گرفته شد. بد چکی زد تو صورتم

نوشتن صراحت داره، باهام همدلی می‌کنه نه صرفن همدردی

نوشتن جراتمنده، حتی خودش رو زیر سوال می‌بره؛ “بنویس برای چی می‌نویسی”

نوشتن از زیر سوال بردن خودش هیچ نمی‌ترسه

نوشتن نور و گرما داره و گاهی هم خُنَکه، گویا جمع تناقض‌ها و پارادوکس‌هاست.

نوشتن قصد بزرگنمایی نداره قصد تقدس خودش رو نداره.

نوشتن بهت یادآوری می‌کنه چه کارهایی رو انجام ندادی و چه کارهایی رو انجام دادی؛ وقتی شب‌ها رخدادهای روزت رو می‌نویسی.

نوشتن هم احساسی، هم منطقی؛ گاهی وقت نوشتن اشکم سرازیره، یه وقتایی مسئله‌ای رو برام می‌شکافه.

نوشتن یه دوست فانتزیه.

نوشتن به من چی می‌ده؟

نوشتن می‌گه امروز رو دریاب.

“منِ‌امروز”. این مهمترین چیزی هست که بهم می‌بخشه.

نوشتن باعث حرکت می‌شه، سبب سکوت، نشستن، بازایستادن و اندیشیدن.

نوشتن استراتژی زیستن یاد می‌ده.

نوشتن جور دیگر درخواست کردن را بهم آموخته

نوشتن مواجه با مشکلات رو برام آسونتر می‌کنه

نوشتن سرسخت‌ و مقاومم می‌کنه

نوشتن گفته بعد از درخواست دیگران بگو: «بهش فکرمی‌کنم و بعدن جواب می‌دم.»

نوشتن شیر هر جنگلی نشدن را بهم تذکر می‌ده

نوشتن هم بهم بال و پر می‌ده و هم می‌گه هوا بَرِت نداره

نوشتن و من، صبح‌ها با هم بیدار می‌شویم با هم

نوشتن در طول روز هم به سراغم می‌آید، گاهی بی‌صدا

می‌نویسم نه برای نویسندگی نویسنده بودن و شدن، بلکه نوشتن برای زیستن و بهرورزی.

نوشتن شبیه چیزی نیست جز خودش، جز زندگی.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

بخش‌های سایت من:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط