۱۴۰۳/۵/۱۰

فرستادم تا نظرشان را بگویند

بلی یا خیر

منتظر پاسخم،

هیجان دارم…

Good morning/night

منتظرم. پر از هیجانم. انتظاری که مدت‌ها از ادراکش بی‌نصیب بوده‌ام. نتیجه هر چه شود بر روند اقداماتم تاثیر می‌گذارد.

بودنم چه؟

بخشی از  این هیجان همین جا خفته است. ترس از دست رفتنم. از رفتن در موج زندگی و رویدادهایش و فراموشیدن سمیه.

سمیه‌ای که وقتی برای نوشتن نداشته باشد. سمیه‌ای که رمقی برای دویدن نداتشه باشد. سمیه‌ای که رویای تازه جوانه زده در دلش را محکوم به مردن کند. به نبودن. به متولد نشدن.

آن طرف چه خواهم داشت؟ آنهم سمیه‌ایست پر از اتفاقات و تجربیات نامشخص.

ابهام هم در هیجاناتم نقش بی‌تاثیر نیست. ترس از ناشناخته‌ها. محیط فضا، بستر، دوری، روابط، نقد، دیده شدن و…

همه چیز در این پدیدار رخت بسته. اسمان امروز بهه نظرم ابری می‌آید. صدای سکوت را بیشتر می‌شنوم.

تا هست با این انتظار بمانم. شاید دیگر سال‌ها تجربه‌اش نکنم. برزخی منتهی به دو مسیر متفاوت. شاید دو زندگی متفاوت.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

بخش‌های سایت من:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط