۱۴۰۲/۱۲/۰۷

۱۴۰۲/۱۲/۰۷

Good morning

با صفحات صبحگاهی اغازیدم. قدری مرتب‌تر از روزهای پیش. چیزی باعث حال خوبم شده بود. شاید هم اندیشه‌هایم را آب و جارو زده بودم.

برف، قهوه، زبان، نوشتن، سردرگمی، و دغدغه درآمد بیشتر با هم ترکیب شده‌اند.

برگشتم به تکنیک پومودورو که بسیار برای بهبود عملکردم مفید است. نایلون کشیده شده روی کتاب لغتی که دیجی کالا سفارش داده بودم باز کردم. کتاب “مزیت”، درباره‎‌ی سلامت سازمانی نوشته‌ی پاتریک لنچیونی.

از سفت و قرص بودن هم‌دوره‌ای های مدیریت منابع انسانی خشمگین بودم. چرا می‌پذیرند ولی قبول ندارند. چرا با سرشان تایید می‌کنند ولی با زبانشان بلی نمی‌گویند.

نویسنده کتاب پاتریک لنچیونی بهتر و خیلی پیشتر این مساله را دیده است. او از این عدم تمایل بهتر سخن می‌گوید. در جایگاه یک مشاور مورد تایید و قابل اتکاء است. تمایل به هوشمندی، داده‌های کمی، جداول، دانش و ورود نکردن به موضوع سلامت سازمانی را در مورد مدیران سازمان‌ها بیان می‌کند. در مقایسه این دو عامل (هوشمندی و سلامت سازمانی) نویسنده اذعان دارد که هوشمندی تنها راه ورود به بازار است. او معتقد است، سلامتی هوشمندی را به ارمغان می‌آورد و از آن برتر است.

بد نیست نقل معروف رانندگان مسابقات اتومبیل‌رانی که نویسنده برای مدیران آورده است، اینجا بیاورم.

جمله‌ای جالب که شاید به درد همین امروزمان، مثلن در اتاق کارمان، در پارکینگ خانه و هر جای دیگر زندگی‌مان هم بخورد کسی چه می‌داند.

«باید سرعت‌تان را کم کنید تا بتوانید سریع برانید.»

با خواهرم در مورد انتخاب رنگ لمینت دندان‌هایش صحبت کردیم. مقاله‌ای خواندم در مورد بهترین رنگ لمینت دندان چیست و برچه اساسی آن را انتخاب کنیم؟

از اینکه نوشته‌ای پاسخ شک و تردید فردی در حال انتخاب را بدهد برایم جالب و لذت‌بخش است.

بهترین کوچ برای کسب موفقیت چه کسی است و بر چه اساسی او را انتخاب کنیم؟

بهترین فرد برای رشد فردی در سال ۱۴۰۳ چه کسی است؟

Good night

کلاس توسعه فردی با کوچینگ گروهی هفت عادت تداخل داشت. امروز خسته‌ام. امشب بهتر است. تغییری محسوس خواهم داشت. روزگار کی به کامم خواهد بود. یا شاید کجا؟

شاید همین لحظات است. وقتی چیزی نیست، چرا مقایسه؟ اما گذشته را که نمی‌توان دستش را بُرید. تازه خود گذشته تمام این آتش‌ها را سوزانده. اما باز گمانم این است که سوزانده و رفته. گوشش هم بدهکار نیست. اما ما بارها و بارها تکرار می‌کنیم. می‌کنم.

نه لحظه را بچسب. فعل زندگی کردن. فعل زندگی کردن را که بچسبم تمام افعالم با کیفیت خواهند شد.

شب بخیر می‌شود. با سرمای بیرون سکوت خانه و تاریکی شب و موهای بسته من. چشمان مانده در خواب

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

بخش‌های سایت من:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط