فکر نکن قصه تموم میشه
دوباره روز تولدت میشه.

فکر نکن قصه تموم میشه
دوباره یه صبح بیدار میشی میگی دوباره صبح! من که بلد نیستم زندگی کنم.

فکر نکن قصه تموم میشه
مامان چی داریم صبحونه یادت میاره چجوری زندگی کنی.

فکر نکن قصه تموم میشه
صدای زنگ تلفن رو می‌شنوی. مامانه بدون اینکه منتظرش باشی.

فکر نکن قصه تموم میشه
بوده روزایی که هیچ کس هیچ کس نبوده که بهت تبریک بگه. در آغوشت بگیره.

فکر نکن قصه تموم میشه
باز هم فریب میخوری. بازم فکر میکنی واقعن دوست دارن.

فکر نکن قصه تموم میشه
یادت میاد این اخریش نبوده. میفهمی نمایشه. با همه‌ی تنهایی می‌پذیریش.

فکر نکن قصه تموم میشه
روزایی بوده که پرده‌ها رو کشیدی و نشستی با سکوت حرف زدی.

فکر نکن قصه تموم میشه
دنیا شلوغ بود. اما تو دلت می‌گفتی اگر همه دنیا نباشه من که هستم.

فکر نکن قصه تموم میشه
اگه هیچ کس نباشه خدا که هست.

فکر نکن قصه تموم میشه
شب که هست. یواشکی اشک بریزی و به بالشتت بگی این یه رازه بین من و تو.

فکر نکن قصه تموم میشه
رسیدن.

فکر نکن قصه تموم میشه
باید رفت تا وقتی خودش بگه دیگه کافیه.

فکر نکن قصه تموم میشه
بازی کن. به خودت بگو هیچ کس نباشه من که هستم.

فکر نکن قصه تموم میشه
عاشق خودت که بشی خوشی‌هات موندگار میشن.

فکر نکن قصه تموم میشه
نفس راحت بکشی و بگی آخیش دیگه تموم شد.

فکر نکن قصه تموم میشه
منتظری ازت بپرسه چطوری. یه نفر. یه نفر. اونقدر که فرقی نمی‌کنه غریب باشه یا اشنا.

فکر نکن قصه تموم میشه
قلم که هست. کاغذ که هست. موسیقی که هست. اشک که هست.

فکرنکن قصه تموم میشه
رنگ‌ها که هستند.
کتونی سفیدت هست.
دستنبد عقیق‌ات که هست.
ساعت بند ابی که هست.
خیابون که هست.
درخت که هست.
آفتاب. نور. سایه. اکسیژن.
خدا که هست.
بیدار شو.
قرار نیست همیشه همه باشن.

فکر نکن قصه تموم میشه
باید زیبایی‌هات رو حفظ کنی.
عاشق شو.
عاشق خودت شو.
عاشق خودت که بشی خوشی‌هات موندگار میشن.
با ایمان بگذرون.
با ایمان به خودت بگذرون.

فکر نکن قصه تموم میشه
به خودت بگو هیچ کس نباشه من که هستم.

فکر نکن قصه تموم میشه
خدا که هست.