احساس خسارت میکنم، هر زمان از …
… دور میمانم
Good morning/night
بابت دوری از چه اقدام، فعالیت و رفتاری احساس خسارت میکنید:
من احساس خسارت میکنم،
هر زمان از نوشتن دور میمانم.
هر زمان از چایی خوردن با پدر و مادرم دور میمانم.
هر زمان از بیرون رفتن با فرزندم دور میمانم.
هر زمان از طبیعت دور میمانم..
.
.
هر زمان از رقصیدن دور میمانم.
هر زمان از قصه و داستان و کتاب دور میمانم.
هر زمان از شعر خواندن دور میمانم.
هر زمان از دوچرخهسواری دور میمانم.
هر زمان از شنیدن صدای مادرم پشت تلفن، دور میمانم.
هر زمان از محیط کتابفروشی دور میمانم.
هر زمان از رفتن به کافه و تنهایی دور میمانم.
هر زمان از سفر کردن دور میمانم.
هر زمان از … دور میمانم.لیست را بر اساس اولویت از اول بنویسید. شاید یکی دوتا بیشتر نشود…معیار انتخاب میتوند این باشد که
بدنم، روانم و روابطم در کدام دورماندن بیشتر خسارت دیده است؟
به حستان اعتماد کنید. احساسات پاسخ درست را در خود دارند.
ما درمیان اینهاییم. ساده و بیحاشیه. قبول ندارید؟
اگر نبودیم چرا اینها اینجایند؟ میان آن چیزهاییم که از آنها دورماندهایم. هر چند زندگی میگذرد در این نبودهها، دورماندهها. اما حسرتوار. در ما زندهاند. در ذهنمان هستند. در افکار و گفتگوهای درونیمان تکرار میشوند.
این فراق بر آنچه هستیم سایه افکنده. مثلن دور ماندن از پیادهروی، از قِبَلش صبحها کسل هستیم. از خلاقیت و ایدههای حین قدم زدن خبری نیست. آلوده گشتهایم به زود باش زود باش اول صبحها یا دم غروب. گویی تطهیر اول روز را از دست دادهای.
میبینید چگونه، تا چه اندازه و نه دشوار میتوانیم به خودمان نزدیک شویم. بهتر نیست جای دیدن خود را نگاه کنیم. به جای گوش دادن خود را بشنویم.
برای فردا کدومش رو از لیستت برمیداری؟
شاید نشستهایم به فرمول یکی برسیم برای روز خوبمان. روز خوشمان.
آخرین نظرات: