۱۴۰۳/۵/۱۲

خشم

تاب‌آوری

سکوت

حرکت

ابزاری که سالهاست برایم جواب می‌دهد

امروز هم کارآمد است؟

Good morning/night

بخشی از کتاب اسب سیاه که همین روزها سرگرم خواندش هستم:

«اما این فقط شما نیستید که می‌توانید تغییر کنید. به شما قول می‌دهم که پیش از رسیدن به مقصد خواهید دید جهان پیرامونتان نیز دگرگون شده است. فرصت‌های جدیدی پدید خواهد آمد که وقتی مسیر از پیش تعیین شده را آغاز کردید، هنوز وجود نداشت.»

هر دم از این باغ بری می‌رسد.

حتی فکرش رو نمی‌کردم یه روز استادی مثل شاهین کلاتتری پویا فعال تمرینی بدهد برای هیچ کاری کردن.  برای همه ما سخت باشد.

ممکنه امروز ابزاری که برام کارآمده خشم باشه. در صورتی که سال‌ها آرامش بوده.  شاید باید چندماهی روی سکوی تاب‌آوری بمونم. اما در تابستان ۱۴۰۳ با توقف و اندیشیدن تشخیص دهم، نیازمند مهارت حل مسئله هستم. برای تحقق حالت ایده‌ال در نظرم، نیازمند پرورش شایستگی در خود هستم.

هوشیار باشیم برای رفتن به سطح بالاتر لزومن آنچه ما را به بخش مطلوب زندگی‌ فعلی‌مان رسانده، دیگر کارآمد نباشد و کفایت نکند. چه بسا مسیر هم دیگر آن مسیر نباشد.

ازخودم می‌پرسم

سمیه با چه ابزاری داری مسیرت رو طی می‌کنی؟

اصلن شناختی داری از اونها؟

می‌دونی تو این مسیر چی تو دستته؟ چی تو ذهنته؟

و مهم‌تر

می‌دونی تو چه مسیری هستی؟

فعلن روی ابزار می‌مونم. ذهنم درگیر شد. مسیر. پایش مسیر.

مقیاسم را برای ارزیابی کوچک می‌کنم. در سالی که گذشت، با چه ابزاری کار کردی؟ به دست‌هایت نگاه کن. به خودت در آینه. به خودت و آنچه به خودت قول آفرینشش را داده بودی. شاید هم چیزی نبوده. اما این دلیل بر نساختن اثری نمی‌شود. همه ما معماریم. معمار زندگی خود. آنچه اثار را متفاوت می‌سازد معمار است و ابزاری که به کار می‌گیرد. مهارتش در شناخت خود، ابزار و اثرش. نماندن در یک فرم و قالب و همواره نیاندیشیدن با یک مایندست و طرز فکر.

می‌دونین خیلی از ما اصلن یادمون رفته، روزها و هفته‌ها و ماه‌هاست که به دست‌هامون، به بودن و چگونه بودنمون توجه نکردیم و نگاهی نیانداختیم.

شاید حالا نیاز داریم به زیستن نه دانستن، و شاید به دویدن نه راه رفتن و شاید به حذف نه اضافه کردن و شاید توقف نه حرکت و …

امروز این نوشته، تلنگری سنگین هم‌وزن با یک سیلی آبدار بود.

مخاطب خاص نوشته‌هایم اول خودم هستم. نیاز دارم و دوست دارم و بهم کمک می‌کنه این مسئله را یادآوری کنم. راستی اگر با خوندن این نوشته حرفی برای گفتن داری برام کامنت بذار.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

بخش‌های سایت من:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط