۱۴۰۳/۳/۸

از همه بیشتر غایب بود.

Good morning/night

عقب مانده‌. کنار مانده. جدا مانده. اما نمی‌دانست. می‌پنداشت از سر انتخابَست و خودش دستی بر اوضاع دارد. اما راستش این خبرها نبود. و حقیقتا نمی‌دانست که این خبرها نیست. چون غرق در ماندن‌ها بودم. و بعد ماندنش را کاوید. ماندنش را کاوید، انتخاب در آن نبود. پنهان شدن و سردرگمی بود.

شگفت زده شد چنانچه دید آنچه می‌پنداشت هست، از همه بیشتر غایب بود. خودش را ندیدن بیش از همه بود.

+خوشحالم!

-از چی؟

+از اینکه دیگه اینقدر خودم رو مثل قبل اذیت نمی‌کنم.

-منظورت چیه؟ اذیت نمی‌کنی رو باز کن.

 +دیگه اخر هفته‌ها می‌خوابم. استراحت می‌کنم. خیلی حس خوبیه. آخر هفته به جای کار و کار و رفتن بالای سرپروژه‌ها می‌مانم در خانه و در عوض می‌خوابم.

-نه جانم یک جای کار می‌لنگد.

+کجای کار؟ این که دیگه هَمش مشغول کار نیستم و به خودم اهمیت میدم؟

-نه.

+پس چی؟

-اینکه از استراحت که می‌گی از خواب می‌گی. استراحت تنها و صرفن برات یعنی خوابیدن معناش اینه که جایی چیزی گیر داره. یا چیزی جایی.

+ سکوت،آهان و سکوت.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

بخش‌های سایت من:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط