۱۴۰۳/۳/۳

زندگی که در حال مردن است الان اینجاست و این عالی‌ست

Good morning/night

یکی از خانه‌ها امروز در حال پر شدنه. لود شدن و رنگ شدن.

چه رنگی و چطور‌َش داستان‌های خودش را دارد.

شیفته و دنبال کلاس‌ها و کارگاه‌یشان بودم. دوره‌های استاد شاهین کلانتری. به معنای واقعی برایم چالش‌برانگیز بود. در فرآیند انتشار مطالبم بیش از اشتراک نوشته، تعویق و تاخیر، تکرار می‌شد. علی‌هذا دریافتم متاسفانه تعویق به یک عادت مبدل شده.

لذا موقعیتی بود که جز محاسن و منافع دیگر، همسویی دوره‌ها و کارگاه‌ها با اهدافم، نیازم نیز مرتفع می‌گشت.

لیکن با مشاهده و پیگیری بیشتر این الگو در خودم و دیگران به کشف عادت دیگری هم دست‌یافتم. به جز اقدامات هم‌راستا با رشد و یادگیری شخصی و حرفه‌ای، برای تفریح، علاقمندی‌ها و نیازهای شخصی‌مان هم این عادت یا شاید این الگو را داریم.

برای خندیدن، خوش گذراندن، خلوت کردن، برای نوشتن ۳ خط قدردانی، خرید یک دسته گل، روشن کردن یک عود.

چرا برای این موضوعات ضرب‌العجل مشخص نکنیم؟

در ذهن‌مان هستند. و شاید همین فریب‌مان می‌دهد که نزدیکیم. فارغ ازاینکه دوریم و شاید دورتر هم شویم. دعوت‌شان به زندگی‌مان را با واحدهای ساعت، روز، هفته و ماه به تعویق می‌اندازیم.

تعیین ضرب‌العجل برایِ

برای ادارک و احساسی که تماشای لحظه طلوع خورشید در ما پدیدار می‌سازد

برای حس کردن خنکای صبح

برای وقت گذراندن در کافه کتابی با دوستان

برای تنهایی مسافرت رفتن

برای عطر زدن و انتخاب عطر

برای شنیدن صدای بدنمان و نیازهایش

برای نشستن

برای آرام بودن یا شاید آرام گرفتن

برای با آرامش و بی‌دلهره کتاب خواندن

برای رها شدن از بعدش چی برای حداقل یک روز، یک ساعت

برای بودن در یک روز با تمام حواس پنجگانه.

برای شنیدن صدای دوستی که برای مهربانی‌اش دلتنگی؛ برای شنیدن صدای فرزانه.

برای نوشیدن دمنوش با او.

راه دوری نرویم بیایید ابتدا خودمان را مخاطب قرار دهیم.

او خودمان هم هستیم؟ یا خودمان او شده‌ایم؟

خودی که غایب شده و در من نیست.

کدام سمتیم؟

بایستیم. ضرب‌العجلی برای این لحظه‌های از دست رفته، جامانده و بازمانده مشخص کنیم.

می‌دانم و آگاهم که برای خیلی از این برای‌ِها زمانی نداریم. اما این‌ها برای همه ما یکسان نیست. هر کسی برای‌هایی مختص به خودش دارد. چنانچه تامل کند، بکاود، بیابد و به تعویقشان نیاندازد، سرزندگی را توامان با زندگی تجربه می‌کند.

بیا برای‌های شخصی مطلوب و دوست داشتنی‌مان را بنویسیم.

و نوشتن این وسط چه کمکی به من و شما می‌کند؟ نوشتن تنها نشاندن واژه‌ها نیست. این تنها بخش قابل مشاهده فرآیند نوشتن است. نوشتن، عملن فریاد می‌زند و صداهایی که باید به گوشمان می‌رساند. همچو فراخوانی به زندگی. آن‌هم ساده و بی‌آلایش و بی‌صدا که جدی گرفته نمی‌شود.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

بخش‌های سایت من:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط