۱۴۰۳/۱/۵

سکوت

Good morning/night

حل نمی‌شود. تا ذل نزنی در چشمانش. تا از مقاومت برای نادیده انگاشتن دست برنداریم.

ته دلم خالی‌ست.

روزی که همه می‌روند. نه یکجا. یکهو ناپدید می‌شوند. نمی‌دانم چه می‌شود. اما تمام پیام‌ها و تماس‌های دوستان نزدیک و یا آن‌هایی که روی تو حساب باز کرده بودند و یا بالعکس رویشان حساب باز کرده بودی، قطع می‌شود.

هر کسی سرش در کار خودش است. عمدن یا سهون تنها می‌شوی. کنار گذاشته می‌شوی. و یکهو انگار همه آنها که به‌گونه‌ای به تو وصل بوده‌اند. جداگانه اما همزمان، از تو بریده می‌شوند.

رها. نه آزاد. رهایی به معنای تنهایی. کنار گذاشته شدن. اگر تجربه‌اش کرده باشید دردناک است.

علائم حیات را داری. با اینکه در هراسی. تنفس و بودن. کیفیتش کماکان با میزان و شدت وابستگی‌مان متغیر است.

امروز تمامن این رهایی را ادراک می‌کنم. من هستم و خدایی که همیشه بود هست و خواهد بود.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

بخش‌های سایت من:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط