هر چیزی ممکن است…
Good morning/night
نردبان را به دیوار تکیه میدهم. یقین دارم که میتوانم از پلههایش بالا بروم. شاید سمیه دبیرستانی با رشتهی ریاضی هیچ وقت فکرش را هم نمیکرد روزی نردبان نویسندگی را به دیواری تکیه دهد و بنویسید. حتی به اندازه نوشتههای روزانه. صبحها با نوشتن چشمانم را باز میکنم.
*یک عمر در انتظاری تا بیابی آن را که درکت کند و تو را همانگونه که هستی بپذیرد، و عاقبت در مییابی که او از همان آغاز “خودت” بودهای.
ریچارد باخ
او از همان آغاز خودت بودهای. ناگزیریم مسیری را برویم تا به این خرد برسیم. تا از چنگ انداختن و آویزان دیگران بودن دست برداریم و یقه خودمان را بگیریم.
تو را همانگونه که هستی بپذیرد. پذیرش خود سختترین، اولین و پرچالشترین بخش رشد و موفقیتمان است.
*ما و یا من چه تصوری از حد و اندازه توانمندیمان داریم؟ خودمان را مسئول، نگران و حلال مسائل و دغدغههای زندگی دیگران میدانیم. نگاه از این زاویه به ما کمک میکند پایمان را از گلیممان درازتر نکنیم.
پارادایم استقلال یعنی کنار دیگران ماندن و نه خودکشی کردن برای دیگران. خوب، درست، اخلاقی و کارآمد است. با این همه احساس رهایی در پارادایم استقلال ترس و ناامنی به همراه رهایی وجود خواهد داشت.
توجه و تمرکزمان، بیشتر به حساب خودمان میرود. مسئولانهتر، تاثیرگذار و متعهدانه بیش از دیگران قصد و عمل خود را کنترل میکنیم.
*یکی دو صفحه از کتاب کوچینگ اگزیستانسیالیسم خواندم. خواندم و به خیال همهاش در مغزم فرو رفته، کتاب را کنار گذاشتم. تامل کردم. دست به نوشتن بردم. چیزی کلی بیش در ذهنم نبود. بازگویی و بازنویسی آنچه از آن دو صفحه متوجه شده بودم، منتهی به چند عدد چیز و خوب میگشت. به گونهای که اگر امروز تنها در مورد همین یک صفحه از کتاب بصورت مشخص قصد صحبت داشته باشم، فراتر از چند عبارتف صفت و جملاتی کلی نمیرفت.
چندین بار به همان یک صفحه بازگشتم. صبر، تامل و ایستادن و نه همواره عجله و رد شدن نیاز امروز ماست. نیاز امروز خودم است. ترس از عقب ماندن، همواره در حال تبدیل بودنها به رفتن هستیم. گذر کردن و عبور. موفقیت یعنی داشتن یک تمایز. مزیتی که نسبت به دیگران داری. اکثرمان در صبر، تابآروی میلنگیم.
آخرین نظرات: