من انجامش ندادم. دخترم هم انجامش نداد. تا جایی که خبر دارم، آقای مولا هم انجام نداد. همه کسانی که میخواستند خوب و بسیار خوب انجام دهند. منتظر رسیدن به اطمینان بودیم. آیا این کارِ درست است که انجام میدهیم یا نه.
کارآمد بودن و انتخاب کار درست زمان بر است. یک رویداد نیست. راهکارهایی جهت توسعه عملکرد در این فرآیند دست ما را به اهداف مان خواهد رساند.
۱٫ ابتدا جای پای خود را سفت کنید
برای ماندگار شدن جای پای خود را سفت میکنیم. شاید بسیار شنیده باشیم. کمی بدجنسگونه به نظر میرسد. من تجربهاش را دارم. شاید بسیاری از ما تجربه کرده باشیم. اما این دلیل نمیشود باز هم توانایی این کار را داشته باشیم. چنانچه جواب گرفته باشیم و مهمتر آگاهانه در سفت کردن جای پایمان کوشیده باشیم، باز هم ارزش امتحان دارد.
روش شخصی من و طبق تجربه زیستهام است. آنچه بعدن سبب اطمینانم به روش و معرفی آن شد مطالعاتی بود که این ایده را پشتیبانی میکرد. با این روش تا به حال عملکردم را در مهارتهای گلآرایی، نوشتن، یادگیری زبان و حتی پیادهروی توسعه دادهام. البته جای کار بسیار دارد. با من همراه شوید تا با ترکیب دانش و تجربهام آشنا شوید.
اول مینویسیم. اول میخوانیم. اول حاضر میشویم. هر روز حاضر میشویم. هر روز به خودمان میگوییم قرار نیست اتفاق بزرگی رقم بزنیم. حتی اگر فکر کردیم و یا به سرمان زد که کار مهمی انجام میدهیم باز این جمله را به خودمان یادآوری میکنیم. چیز زیادی از خودمان نمیخواهیم. رسیدن به این مرحله خود نیازمند مهارتها و کسب توانمندیهایی است.
استمرار و تکرار کلمات کلیدی بخش “جای پا سفت کردن” است.
بعد از مدتی به یکنواختی میرسیم. همه چیز حالتی عادی و تا حدی خودکار به خود میگیرد. شاید این بخش کار ساده و بیاهمیت به نظر برسد. اما این پایه طرحهای بعدی است. البته طرحهای متهورانه دیگری برای رشد و موفقیت نیز وجود دارد. این یک روش موفقیت و رشد است.
معیار ما برای موفقیت در روز تعداد کارها، میزان مشغولیت و سرگرمی و خستگی است. در صورتی که تجربههایی داشتهایم که این معیارها را نقض نمودهاند. گاهی ما فراموش میکنیم به عقب برگردیم تا از یک تصویر بزرگتر به اثربخشی کل خود نگاه کنیم. باخ در کتاب گانه میگوید هر کس باید از نقشگستر خود، هر از گاه فاصله بگیرد. زمانی که زیاد نزدیک شویم درگیر و سرگرم حزئیات میشویم.
“هوش، تخیل و دانش منابع ضروری هستند، اما فقط اثربخشی آنها را به نتیجه تبدیل می کند.”
پیتر دراکر
۲٫ کار درست را انجام دهیم
مدتیست چیزهای تکراری میبینید. صداهای تکراری میشنوید. احساس تازهای را تجربه نکرده اید. نترسیدهاید. ناگهان شادمان نشدهاید. شگفت زده نشدهاید. یا همه اینها در سطحی مشابه یک سال و ای دو سال گذشته تان است. شما سر جایتا ایستادهاید. ساکنید. بر روزی زمین. بر روی زمین پیشرفت. شما در حال توسعه و پیشرفت نیستید. همان خود یک سال وای ۲ سال وحتی ۳ سال پیشتان هستید. از کسی بدتان نیامده. مشتاق گفتگو با شخص جدیدی نیستید؟
چالش را بیافزایید
به محض آسان شدن فرآیند و انجام خود به خود کار باید به فکر رنج دادن خود باشیم. رشد پایدار نیازمند صرف زمان است. موانع ما برای انجام کار درست و کارآمد بودن ممکن است سختی یافتن کار درست، تمرکز بر آن و گاهی دیر نتیجه گرفتن از آن باشد. آنچه اهمیت دارد اغلب عمل واقدام مطلوب ما نیست. ما را به چالش میکشد. بقای ما برا یمغزمان مهمترین چیز و اولویت است. بنابراین به این راحتی دُم به تله نمیدهد و کشمکشی در این جا وجود دارد. به همین خاطر است که پیشنهاد میشود جاهایی که مقاومت و کشکمکشی در خودآگاه میشوید مکث و تامل کنید و با خوردن یک لیوان آب از کنار موضوع به سادگی نگذرید. در مورد آن تفکر کنید. پیشنهاد میکنم بنویسید و یا با یک کوچ گفتگو داشته باشید.
افراد کارآمد یک استراتژی بلند مدت در ذهن دارند و میدانند که سازگاری با محیط در حال تغییر تنها راه بقا است. موارد زیر تسهیلگر کارآمد بودن است.
- اقدامات مبتنی بر هدف باشد؛ از پایان اغازیدن.
- پذیرش ابهام
- داشتن استقلال
۳٫ ایجاد تعادل بین ۱ و ۲
ایستادن برای هر یک از اینها به تنهایی منجر به رشد نمیشود. میتوانیم آرزوهای خاک خورهمان را وارد صحنه زندگی کنیم. آرام آرام تجربه کنیم و بزییم.
-
دستور پخت غذا نمیشود
شبیهسازی و خیال پردازی در ذهن را کنار بگذارید. به نوشتن دستور پخت نمیتوان بازخوردی داد. امکان هیچ تصحیح و اصلاحی نداریم. تازمانی که آن را تجربه و زندگی نکنیم، راهی وجود ندارد که بتوانیم همه چیز را در مورد یک کار یا فرایند درک کنیم. ما نمیتوانیم تصور کنیم در روز ۲۰۰ ام پیاده وری چه احساسات وهیجاناتی تجربه میکنیم. یا در روز ۹۹ام یادگیری زبان اسیر چه گفتگوهای درونی مزخرفی گشتهایم. اصلن چه مواقعی مقاومتمان کمتر، بیشتر، کمی کمتر یا مشتاقتر هستیم. آنچه به وضوح میبینیم این است که به واقع ما دادههای واقعی برای تحلیل و تصحیح فرآیند نداریم.
-
از روی دست دیگران نگاه میکنیم
اگر برای اولین بار کاری را انجام میدهید و مهارتی میآموزید از روی دست دیگران نگاه کنید. سپس زمان دارید تا مهارت خود را شخصی سازی نموده و به بودن و هویت خود گره بزنید. میتوایند ایدههایی داشته باشید برای حل مکشلات احتمالی که دیگران به گونه دیگری حل میکردند. یا سبک و روش جدیدی الهام گرفته از هنر دیگری که سالها پیش آموختهاید. من میتوانم یک سخنران گلآرا باشم. اما توجه کنید که ه رترکیب جدیدی لزومن مورد استقبال قرار نخواهد گرفت. بنابراین اینها چیزهایی هستند که تنها با زیستن و آزمودن میتوان در موردشان نتیجه گرفت و بازخورد داد.
-
در دسترس بودن بسیار اهمیت دارد
تعلل را متوقف کنید. تحلیل منجر به ایستادن فیل یک تُنی میشود. قسمت منطقی مغز حساب و کتابش را باز میکند و مانع انجام کوچکترین و در دسترسترین اقدامات میشود. ما دچار فلج تحلیل میشویم. خواندن مطلب زیر را پیشنهاد میکنم تا با فیل و فیلسوار مغزتان آشنا شوید.
۳گوش تغییر موفق|نگاهی به کتاب کلید را بزن
کدام کتاب برای نوشتن مقاله مناسبتر است؛ کافی است یک را انتخاب کنیم و آن را به مدت ۳ روز امتحان کنیم.
گرفتن یک پروژه شخصی ترسناک است؛ فقط یک کار کوچک و در دسترس مرتبط با آن را بیاغازید و در مورد کارامد بودن نتیجه استرس نداشته باشید.
۴٫ رهبر کارآمد وقت دارد تا فکر کند
ما به عنوان رهبر باید مسئولیت زندگی خود را بپذیریم. مسئول اکنون و یک ساعت دیگر و فردا و یک سال دیگر و ۵ سال آینده خودمان هستیم. بنابراین با این نگرش وظیفه داریم استراتژی و اهداف بلند مدتی ایجاد کنیم.
وقتی بیش از حد مشغول انجام کارها هستید، زمانی برای تأمل در مورد تأثیرات اعمال یا نتیجه خود ندارید. با این حال، اگر میخواهید به یک رهبر مؤثر تبدیل شوید، باید برای فکر کردن و بررسی اینکه چه چیزی مؤثر است و چه چیزی نیست، وقت بگذارید. این به آنها بینشی در مورد چیزهایی میدهد که به کسب و کار ارزش افزوده می کنند و چیزهایی که ارزش ندارند.
برای اینکه این اتفاق بیفتد، باید بخشهایی از زمان بدون حواسپرتی را کنار بگذارید که به شما امکان میدهد روی آنچه واقعاً مهم است تمرکز کنید. صبحها برای پیادهروی مغزمان کمتر لوقوز میخواند. از خم و چم راه تا حدی آگاه شدهایم. چه زمانها و در چه مواقعی مقاومت یا اشتیاق داریم. خود رادر مسیر آگاهانه مشاهده میکنیم.
نکاتی مهم برای کمک به فرآیند توسعه
- ضربالعجل داشتن بسیار کمک کننده است. یک دلیل مهم من برای شرکت در برخی دورههای استاد شاهین کلانتری همین ضربالعجل است.
- کارآمد بودن و موثر بودن های یک شبهای هم که ممکن است ناگهان سرتان را به باد دهید، اجتناب کنید.
- گاهی اوقات، بهتر است فقط شیرجه بزنید و کاری را به روشی آهسته اما ثابت انجام دهید تا اینکه سعی کنید آن را در شروع کار موثرتر کنید. یکی دیگر از علائم رایج این است که افراد در یک حلقه یادگیری بی پایان گیر افتاده اند، به جای اینکه ابتدا آنها را امتحان کنند، اطلاعات را جذب و جمع آوری می کنند تا کارها را بسیار موثر انجام دهند.
- متوجه زمانهای هدررفت خود بشوید. با نوشتن میتوانیم این سوراخهای نشت زمان را پیدا کنیم. یا شناسایی مناطقی که خواستههای غیر ضروری را در برنامههای شلوغ قرار میدهیم.
- برای حفظ استمرار نیازمند آگاهی هستیم. از پایان آغازیدن؛ هم در تصور و هم در عمل و اقدام. چنانچه از کیفیت تصویر آیندهی خلق شده در حال تصور و خیال بنویسیم، دیگر نور علی نور میشود. تاثیرش قابل مقایسه با رد شدن نواری از آینده در مقابل چشم مغزمان نیست.
- میتوانیم برای یادگیری مهارتمان به خواندن و خواندن و خواندن ادامه دهیم و به دنبال “راه بهتر” و کارامدی باشیم.
از این روش برای هر چیزی در زندگی استفاده کنید، عملکردتان توسعه مییابد. انجام ناقص آن بهتر از هرگز شروع نشدن است (برای بیشتر چیزهای زندگی).
آخرین نظرات: