۱۴۰۳/۳/۲۴

برای شام قرمه سبزی داریم

Good morning/night

ابهام | هدف یا رویا

از ابهام می‌هراسیم. نه، نمی‌ترسید؟ شاید امشب مهمان داشته باشید. خب چه حسی دارید. اجازه دهید کمی با آن بمانید. مثل بازیهای که برای پرورش حافظه انجام می‌دهند. قدری منتظر بمانید. حال به خودتان توجه کنید. چه نشانه‌های فیزیولوژی دارید. دربدنتان چه حسی دارید؟ از ذهن و روانتان بگویید. گفتگوی ذهنی‌تان چیست؟

حالا بیایید خبر دیگری دارم. امشب ساعت ،۸ دو نفر از دوستانتان به نام سمیه و باران (نام دو دوست خودتان را بگویید) برای شب نشینی به منزلتان می‌آیند. حذف هر بخش از جمله بالا به اندازه‌ای ابهام‌برانگیز است و مارا بهم می‌ریزد.

  کافیست جهت رفع ابهام بگوییم: «شب قصد پختن قرمه سبزی دارم.» یکهو خودمان را جمع می‌کنیم. یا مهمانی برای فردا شب تدارک می‌بینیم. بازهم خودمان را جمع و جور می‌کنیم. در واقع گویی میان انبوه مشغله و درگیری‌های روزمره که به گمانمان راهمان را می‌شناسیم، باز این دستورالعمل‌های موقتی به حرکتمان وامی‌دارد.

مسببش چیست؟ ابهام حل می‌شود.  ابهام را تا شب یا فردا شب حل می‌نماید. به اصطلاح هدفمند می‌شویم.

شاید به همین خاطر بایستی بشکنیم. اما نه هر تکه سازی بزند. به خرده‌ها و تکه‌هایی منسجم. رویایمان در تمام این تکه‌ها می‌زییَد.

نظرتان درمورد هدف، داشتن یا نداشتن چیست؟

چیز تازه‌ای آموخته‌ام. چیزی برتر و رهاتر از هدف، “رویا”.

به نظرم رویا تازه‌ساز است.

رویا با مغز ما و بدنمان چه می‌کند و هدف چه؟

کدام یک؟

پرسش‌هایی که مرا ملزم به کاوش و جستجو می‌سازد.

برای پرسش‌های زیر چه جوابی دارید؟

 رویایتان چیست؟

هدفتان چیست؟

ذهنم امروز درگیر همین واژه هاست. واژه‌هایی زندگی‌ساز. نکوشیدم تا براقشان کنم و بیارایم. خوب و بد و درست و غلطشان را نمی‌دانم. فعلن دغدغه امروزم را روی صفحه نشانیدم.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

بخش‌های سایت من:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط