- جهت انتقال یک وجه لازم است در فرایند واریز شماره کارت مبدا و مقصد را داشته باشیم. پس در حرکت شما از منِ فعلیتان (نقطه (Aهدف و رویایتان (نقطه (B این اطلاعات را تا حدودی لازم دارید.
- در یک جابهجایی مکانی و انتخاب یک تاکسی اینترنتی همچنین نیاز به اطلاع از موقعیت فعلی و مقصد دارید.
- جهت خرید مایحتاج خانه نیاز داریم از محتویات یخچال و سایر محفظههای خوراکی در خانه مطلع باشیم. در غیر این صورت هزینه و زمان و انرژی بیش از حدی سوخت میشود.
در واقع این مثالها لزوم آگاهی از موقعیت فعلی (آنچه هستیم، آنجا که هستیم و آنچه داریم) و موقعیت تقریبی مقصد را بیان میکند.
درگستره بزرگتر یعنی در زندگی و حضور پدیدهای چون انسان، مفاهیمی مانند هدف، خودشناسی، خودآگاهی و شناخت، مساله از نظر دشواری و ابهام کاملن متفاوت است. حالا معادله به یک معادله سخت تبدیل شده است. مشابه سوالی در امتحانات پایانی که کل مفاهیم و آموزهها را بر سرش میریختند. تصور کنید؛ یک سوال ریاضی انباشته از علائمی چون کسر، رادیکال، براکت، قدر مطلق، انتگرال یا تشخیص تمام آرایههای ادبیِ یک بیت شعر در درس ادبیات. از این رو پاسخگویی بدون تحلیل و پیوند مفاهیم آموخته شده، تنها به سیاه کردن برگه و تضرر به محیط زیست میانجامید.
این مصادیق کوچک، صرفن جهت آمادگی ذهنی به منظور مواجه با صحنه بزرگتری از خونریزیهای ناشی از ناهماهنگی شناختی بیان شد .
جالب است. اما، چطور من نمیدانم کجا هستم؟! در واقع اکثر ما تصور میکنیم مطلعیم از اینکه چه کسی و کجا هستیم و چه چیزهایی همراه داریم. آن چه همراه داریم از احساس گرفته تا باور و عقاید از کجا و چگونه آمده و درست و غلطش را واقعن بررسی نکردهایم. اصلن درست و غلطی در این زمینه وجود دارد؟
مقصود، نمایشِ اهمیتِ مکانیابیِ فعلی و توجه به “اینجا درونمان” است. سپس طراحی و قدمگذاری جهت حرکت به سمت و سوی خلق آینده مطلوب. آنگاه به حقیقت وجودمان توام با اعتماد به نفس آگاه میشویم و آن”منِ مقتدرِ درونی” ساخته میشود.
چنانچه مشتاقید با کوچینگ در قالب کلمات کلیدی مهم آشنا شوید ،بخش تعاریف شسته رفته کوچینگ را مطالعه بفرمایید.
و اگر مشتاقید به صورت اجمالی متوجه اصل داستان شوید بخش تعاریف اجمالی کوچینگ را مطالعه بفرمایید.
و در صورتیکه آشنایی قبلی با این اصطلاح و حوزه کاری دارید، اما دچار ابهام در تفکیک آن با حوزههای مشابه هستید، بخش کوچینگ چه چیزی نیست| مقایسه با حوزههای مشابه را مطالعه بفرمایید.
تعاریف شسته رفته کوچینگ
تعاریف کوچینگ از نگاه (ICF (International Coaching Federation، فدراسیون بینالمللی کوچینگ:
- کوچینگ یا تسهیلگری، همکاری بین کوچ و مراجع در قالب یک فرآیند فکری و خلاقانه است که در طی آن مراجع پتانسیلهای شخصی و حرفهای خود را به حداکثر خود میرساند.
- کوچینگ شکوفاکردن نیروی بالقوه افراد در راستای بیشینه کردن بهرهوری آنهاست. معنی کوچینگ بیشتر در وجه یاریگری آن نهفته است تا وجه تعلیمی آن!
- کوچینگ کمک به افراد برای تغییر دادن آرزوها و حرکت در مسیر مطلوب است؛
- کوچینگ حمایتی همیشگی ازافراد است و به آنها کمک میکند به شخصیت ایدهال خود تبدیل شوند؛
- کوچینگ خودآگاهی، قدرت تصمیم گیری و توان تحول را در افراد پرورش میدهد.
- کوچینگ يك رابطهی حمايتی و دو طرفه است كه در آن كوچ (مربي) به مراجع خود كمک ميكند تا با تمركز بر هدف انتخاب شده به نتايج مورد نظر دست پيدا كند.
- کوچینگ روندی است که جهت بهبود عملکرد افراد در زندگی حرفهای، اجتماعی و حتی عاطفی کار میکند، به این معنی که در بسیاری از زمینههای زندگی، برای پیشرفت و ارتقاء عملکرد میتوان از کوچینگ کمک گرفت.
- کوچینگ راهبری کردن به سوی مقصد است. کمک به فهم اهداف و نیل به آنها است. در حقیقت کوچ به فرد کمک میکند تابا تکیه بر استعدادها و توانمندیهایش، شناخت نیازها راهی برای رسیدن به آنها پیدا کند.
- کوچینگ فرایندی میان کوچ و فرد مراجعه کننده است. در طی آن کوچ با پرسیدن سؤالاتی هدفمند از مراجعه کننده، او را وارد چالش میکند. سردرگمیهای کوچی کاهش و یا از بین رفته، اهدافش روشن و واضح خواهد شد. به کمک کوچ و با تکیه بر استعدادهای خود راههایی برای رسیدن به آنها پیدا میکند. گاه مراجع در انتهای جلسه کوچینگ یادگیریاش از جلسه را تنها یک آگاهی بیان میکند و از بابت این آگاهی بسیار هیجان زده و خوشحال است.
کمی مفصلانه
کوچینگ یک سبک مشاوره است که مبنایش را از مربیگری ورزشی گرفته است .
همانطور که مربی ورزشی به یک فرد یا یک تیم برای رسیدن به هدف کمک میکند ،لایف کوچ و بیزینس کوچینگ هم در یکسری از مسائل شغلی و زندگی به یک فرد کمک میکند تا به اهدافش برسد.
در ورزش کسی که مربی است الزامن بهترین بازیکن نیست. بلکه تواناییهای افراد را استخراج کرده و به خود آنها نشان میدهد. همچنین مهارت ایجاد تعهد، انگیزه و اشتیاق کار گروهی در تیم را دارد.
کوچینگ بر انسانیت معتقد است و تیموتی گالوی به زیبایی با یک تشبیه، توانمند بودن انسان جهت ظهور و خلق آینده مورد علاقهاش را بیان میکند:
“انسان ها مانند میوه بلوط تمام تواناییها و استعدادهای بالقوه لازم را برای تبدیل شدن به درخت کامل و بزرگ دارا هستند و نیاز به مواد مغذی، دلگرمی و نور برای شکوفایی این استعدادها دارند”.
بنابراین مساله چیست؟ شیوه یادگیری و مهمتر از آن شیوهی آموزش و تربیت استعدادهاست. این مهم در فرآیند کوچینگ به درستی و بر مبنای همان انسانیت صورت میپذیرد. به نظر زیباترین قسمت کوچینگ تقید به این محور است. طبق این نگرش است که در فرآیند کوچینگ فرد قضاوت نمیشود. به فرد راهکار داده نمیشود .
برخی افراد ناآشنا با فرآیند کوچینگ در برابر این نگرش گارد میگیرند و به دنبال راهکاری هستند برای جبران هزینه، زمان و البته فکر نکردن!
حالا از کوچینگ کمی فاصله بگیرید و به زندگی خودتان برگردید.
موافقید اکثر ما با ارائه راهکار و نصیحت از سمت اقوام، دوستان، همکاران و یا افراد دیگری به محض بیان یک مساله یا دغدغه مواجه بوده و هستیم؟ متاسفانه پذیرش این اصل کوچینگ برای برخی افراد ناآشنا ممکن است مبنی بر عدم تبهر فرد و یا حتی میزان و معیاری برای سنجش کوچینگ در نظر گرفته شود. از قضا دشواری رعایت آن ،همانند راه رفتن بر بندی باریک است. به این دلیل که اکثر ما و اطرافیانمان درونمان هیولایی به نام نصیحت داریم.
برخلاف تصور عامیانه نصیحت کردن و ارائهی راهکار سهلترین کار است. این را هم اضافه کنم که مقاومت در برابر هیولای نصیحت درونیمان نیاز به مهارت دارد. لحظاتی تامل کنید احتمالن شما هم درون خود آن را مییابید. به نظر، با ما زیاد غریبه نیست. در همین ۲۴ تا ۴۸ ساعت گذشته نگاهی بیندازید پیدایش میکنید.
بنابراین اتفاقن، این تعهد و یقین بر تواناییهای یک انسان جهت تحقق آینده و هدف خود، دلیل و مبین خوبی برای اطمینان خاطرِ افرادِ خواستار راهکار میباشد؛ ما یک نسخه از پیش نوشته شده دریافت نمیکنیم. در جلسه کوچینگ شنیده میشویم.
موضوع تغییر منحصر به خودمان و نه شاید دیگری را شناسایی میکنیم.
گاهی متوجه نیستیم، بر روی موضعی به منظور تغییر تلاش میکنیم که اصلن موضوع تغییر خودمان نیست. آن “آیندهی خلق شده” را اشتباه پنداشتهایم. “آیندهی خلق شده” اشتباه تصویر شده است. زیرا هنوز سایههایمان، آن قسمتهای ته نشین شده را کاوش نکردهایم. مشاهده آنچه پشت جسم و ظاهرمان تشکیل میشود یا آنچه از ما در درونمان ته نشین مانده نیاز به همزدن و تحریک دارد. تا به سطح قابل دیدن بیاید. لذا جهت مشاهده آن سایه و روآمدن خزانهی احساسات، باورها، اصول و ارزشهای پنهان نیاز به تفکر، شناخت و خودآگاهی داریم. خبر خوب این که در کوچینگ این مهم، بوسیله ابزار اساسیِ پرسشگری در کنار سایر ابزار و مهارتها ممکن خواهد شد.
در ارتباط با قدرت تشخیص برایان استیونسن در کنفرانس تد در ارتباط با عدم مصرف الکل خود میگوید:
«من ۵۲ سال سن دارم و تا امروز به الکل لب نزدهام، حتی یک قطره. نمیخواهم بگویم که این پرهیز برای پرهیزکار بودن است؛ نه، این قدرت تشخیص است. زمانی که بتوانیم مسائل را درست تشخیص دهیم، میتوانیم به دنیا چیزهایی را بگوییم که حتی اعتقاد داریم برای آنها غیر قابل قبول است. میتوانیم آنها را مجبور به کاری کنیم که فکرش را هم نمیکنند که بتوانند انجامش دهند.»
تعاریف اجمالی کوچینگ |کوچینگ پلاس
- بر امکانات موجود در آینده تمرکز میکند، نه اشتباهات گذشته.
- شکستن قفل پتانسل افراد برای به حداکثر رساندن عملکردشان است .
- بهجای اینکه به افراد آموزش دهد، به آنها کمک میکند تا خود یاد بگیرند.
- گشودن استعدادهای افراد برای به حداکثر رساندن قابلیتهای آنان است.
- هدف محور است.
- مبتنی بر خرد است و بالاتر از چیزی به نام دانش، اطلاعات و مدرک است.
- به علاوه
- در کوچینگ چگونگی دستیابی فرد به موقعیت فعلی اهمیت ندارد، آنچه مهم است، خواست او برای آینده میباشد.
کوچینگ چه چیزی نیست و مقایسه با حوزههای مشابه
- کوچینگ از نصیحت کردن و قضاوت کردن فاصله میگیرد.
- مشاوره مشورت کردن است، کوچینگ بر مبنای گفتگو است .
- مشاوره، مبتنی بر مشکل است. مشاور از دانشی که دارد استفاده میکند تا فرد مسالهای که داشته را حل کند .در کوچینگ خود فرد کانون توجه است نه مسئله او.
- سایر روشهای مشابه یک ارتباط یک طرفه است و اطلاعات و تجربهها منتقل میشوند. در این روشها به روحیه و نگرش فرد به تغییر کاری ندارند .
- منتورینگ و ترینینگ (Mentoring and training) به تعهد فرد به تغییر کاری ندارند.
- آموزش، ارائه راهکار و صحبت کردن فرد آموزش دهنده است. آموزش دهنده بر محتوای عناوین آموزشی مشرف است. او تحصیلات آکادمیک در زمینه خاص را گذارنده است. اما لزومن تجربه کار در آن حوزه خاص ندارد.
- کوچینگ، بیشتر پرسشگری است. کوچ مراجع را به سمتی میبرد تا فرد خودش راه حل و راهکارش را پیدا کند.
- لازم به ذکر است میزان و کیفیت یادگیری در آموزشِ کوچینگ محور، موثرتر از سایر روشهای آموزشی است.
- منتور لزومن تحصیلات آکادامیک در حوزه خاص را نگذارنده، اما در حوزهای فعالیت کرده است. او تجربیات خود در آن حوزه خاص را در اختیار مراجع قرار میدهد. همانند یک استادکار نجار که تجربیاتش را با فرد یا افرادی که در این زمینه قصد فعالیت دارند، به اشتراک میگذارد. او برای موانع قابل پیشبینی در مسیر راهکار و استراتژی در اختیار مراجع قرار میدهد. یا کسی که قبلن کتابی به چاپ رسانده است، تجربیات خود در این مسیر را به عنوان منتور در اختیار فردی که قصد چاپ کتاب دارد میگذارد. انتقال تجربه (منتورینگ) پیشینه زمانی زیادی دارد. بنابراین لازم است، کسی که در این موارد با شما صحبت میکند این موضوع را خوب و عمیق بشناسد.
- بین منتورینگ و کوچینگ مرزی هست، لیکن وجه اشتراکهایی هم دارند. مربی یک تیم ورزشی الزامن بهترین بازیکن نیست. در کوچینگ هم لازم نیست فرد در آن حوزه خاص مهارت و دانش بالایی داشته باشد.
- رواشناسی و روان درمانی، رفع اختلالات و درگیر شدن با مشکلاتی که افراد در روانشان ممکن است داشته باشند. در روان درمانی به مشکلی در گذشته اهمیت داده میشود. بطور مثال اتفاقی که در ۵ سالگی برای من رخ داده است.
در کوچینگ تقریبن این اهمیت ندارد. این را اضافه کنم که گاهی در کوچینگ نیازمندیم به گذشته برگردیم تا الگوهایی دربیاوریم. ولی اینکه فلان اتفاق در ۵ سالگی رخ داده و تاثیرات آن در اکنون ِ۳۰ سالگیام، در کوچینگ تقریبن اهمیت ندارد.
*در نهایت این مقایسهها دلیل رد یا پذیرش یک روش نیست، بلکه لازم است انتخاب روش متناسب با موضوع باشد. به عنوان مثال در یک جلسه کوچینگ موضوع و مراجع باید قابل کوچ باشد.
نتیجه
در نهایت ورای تمام اصول و تکنیکها در این فرآیند، کوچینگ با اعتقاد به تمامیت و نگاه سوپر ویژه بر توانمندی انسان جهت بودن در مسیر دستیابی به هدف و رویایَش، تفاوت نمایی بالایی در شاخص اثرگذاری پدید آورده است.
من میتوانم امروز تصمیم بگیرم و کارهایی انجام دهم که تازه است و با همهی الگوهای قبلیام متفاوت.
2 پاسخ
با سلام لطفا برای آموزش بیشتر رهیاری یو کوچ چگونه با شما در تماس باشم.تشکر
درود وقت بخیر
از طریق برگه تماس با من
همچنین شماره تماس ۰۹۱۳۷۴۸۳۹۰۱