کوچینگ چیست؟| آشنایی کلی با کوچینگ

حداقل یک پاسخ بله به یکی از پرسش‌های ذیل نقطه تماس شما با من است. همچنین این احتمال به میزان زیادی وجود دارد که پرسش، چالش و دغدغه دیگری بستر ملاقات من با شما را فراهم کند. این‌ “آیا”ها شماری از پرسش‌هاییست که منجر به درخواست کوچ خواهد شد.

  • آیا نمی‌­دانید چطور ذهن شلوغتان را مرتب کنید؟
  • آیا بین کار و زندگی نمی­‌توانید تعادل برقرار کنید؟
  • آیا سال­هاست دنبال تغییر وضعیت حالتان هستید؟
  • آیا دنبال بهبود کیفیت زندگی و روابط موثر هستید؟
  • آیا از قضاوت شدن می­ترسید؟
  • آیا چندین بار برای رسیدن به خواسته­‌ای اقدام کرده­‌اید و موفق نشده­‌اید؟
  • آیا تحلیلی از جایگاه فعلی خود در بازار دارید؟
  • آیا می­­‌خواهید توانایی­ها و قابلیت­‌های کارکنان‌تان را شناسایی کنید؟
  • آیا نمی‌­توانید با سرمایه­‌های انسانی خود ارتباط موثر برقرار کنید؟
  • آیا نرخ جابه‌جایی کارکنان در کار شما زیاد است؟
  • آیا می­‌خواهید استفاده بهتر و بهینه­‌تری از افراد، توانایی­‌ها و منابع داشته باشید؟
  • آیا می­‌خواهید قابلیت انعطاف­‌پذیری در زندگی و کسب و کار داشته باشید؟
  • آیا از اخراج نیرو هراس دارید؟
  • آیا پروسه استخدام برایتان مشکل است؟
  • آیا کارکنان شما بهره‌­وری کمی دارند؟
  • آیا زمان کافی برای فکر به ابعاد مهم­‌تر کسب و کار ندارید؟

به طور کلی اگر دنبال پیشرفت و در تغییر رو به رشد چه در زندگی شخصی و چه در زندگی کاری هستید می­‌توانید از یک کوچ و خدماتش استفاده کنید.

شاید با واژه کوچینگ بواسطه دوستی یا هر طریق و طرق دیگری آشنایید و اینجایید تا با این واژه‌ی متاسفانه یا خوشبختانه ترند شده آشنا شوید. مطالعاتی داشته‌اید و قصد مقایسه، آزمودن یا افزایش دانسته‌ها و آموخته‌های پیشین را دارید. با چنین پیش‌فرضی در این نوشته کوشیدم دید کلی از فرایند کوچینگ برای شما خواننده عزیز حاصل شود. به علاوه به برخی از پرسش‌های کلی و مهم که اغلب در ذهن افراد در مواجه با مهارت کوچینگ پیش می‌آید پاسخ دهم. در پایان این نوشته، مشتاق  پرسش‌های دیده نشده و مغفول مانده از زاویه دید شما هستم.

درباره­‌ی کوچینگ بیشتر بدانیم

مخاطبان کوچینگ

تعریف کوچینگ

ماهیت کوچینگ چیست؟

کوچ چه کسی است؟  کار یک کوچ چیست؟

مشخصات یک کوچ چیست؟

آیا به کوچ نیاز داریم؟

تعریف کوچینگ در بیان بزرگان

مزایای استفاده از کوچینگ چیست؟

تفاوت کوچینگ با مشاوره و منتورینگ چیست؟

جلسات کوچینگ چگونه برگزار می­شود؟

نحوه ارزیابی موفقیت و اثربخشی جلسات کوچینگ چگونه است؟

 انواع کوچینگ

  • کوچینگ گروهی و فردی
  • بیزینس کوچینگ ( Business Coaching)
  • کوچینگ زندگی (Life Coaching)

 

مخاطب کوچینگ چه کسانی هستند؟| چه کسی به کوچ نیاز دارد؟

صحبت در مورد مراجعی است که می‌خواهد وارد فرآیند کوچینگ شود، او به دنبال ایجاد یک تغییر است.

او به دنبال چیزی است که در حال حاضر ندارد و شاید مدت‌ها برای رسیدن به آن تلاش کرده و حتی راه‌­های مختلف برای یافتن و رسیدن به آن را آزموده است.

شاید او یک مدیر باشد

و برخی از مشکلات ذکر شده بالا یا با موارد دیگری از این دست درحال دست و پنجه نرم کردن است؛

مواجه شدن با تخصصی شدن بیش از پیش  کسب وکارها و پیچیده شدن زندگی‌ها از یک سو و البته روزمرگی‌های شخصی  و هر لحظه تصمیم­گیری­ برای گوشه‌ای از کسب و کار او را خسته و دچار تشویش کرده است. اعتماد به نیروها و استفاده از توانمندی‌های منحصر به فرد کارکنان همسو با اهداف سازمان و شرکت، بهبود روابط بین آنان، ایجاد حس وفاداری، موارد جزیی و یا چالش‌های جدی‌تر در کسب و کار وجود خواهد داشت. مدیر با گوش سپردن به یکسری ویس­‌ها و ویدیو­ها و یا بکار بردن دیکشنری تخصصی از اطلاعاتش در ها باری از دوش خود برنمی‌دارد.

شاید کارمند باشد

کارمندی که نگران آینده­‌اش است او آنچه که از تعهد کاری خود و توانمندی­‌هایش می­‌بیند با آنچه که از نظر شخصیت اجتماعی یا توان مالی خود در نظر دارد منطبق نمی­‌بیند.

مدتی است دچار گفت و گوهای ذهنی شده. افکاری که هر لحظه چیزی را به رخش می­‌کشند و تمرکز او را در کاری که به آن مشغول است کم کرده. او مانند قبل انگیزه‌­ای برای کار ندارد و پیشرفتی در ابعاد مختلف زندگی خود نمی­‌بیند، از سوی دیگر هستند دوستانی که آنها را موفق­تر می­‌بیند.شاید او حتی توانایی­‌های خودش را هم نمی‌­شناسد.

برای اثبات توانمندی­‌هایش آموزش­‌هایی هم دیده است و خود را آگاه به علم روز می‌­داند.اما مشکل کجاست؟

یا هر فرد خواهان تغییری باشد

فردی  که خواهان بهبود کیفیت زندگیست او مدتیست خود را بدون دستاورد می­‌بیند، گاه شاید در روابط با فرزندان و یا چالش­‌ها و مسائل دیگری درگیر باشد. تاکنون از خدمات مشاوره و روانشناس هم بهره برده، اما نتیجه دلخواه بدست نیامده.

او درجاییست که احساس می­‌کند زمانی برای آنچه در ذهنش سال‌­ها ساخته ندارد، به این علت که بارها برای رسیدن به آن خیز گرفته و متاسفانه سرانجامی نداشته است. در این میان بهانه­‌ها و مقصران هم کم نیستند. البته که گاه بهانه­‌ها واقعا دلایل قابل قبولی هستند، اما آیا با گذر زمان ما هنوز مشتاق نیستیم برای آنچه سال هاست ذهنمان را درگیر کرده؟ شاید حتی مسئله نادیده گرفتن قضاوت دیگران باشد.

یا دانش‌آموز باشد؛

او محصلی ناآگاه  نیست،

او آگاه است برای کسب مهارت و آینده‌ای با اعتبار و شخصیتی توانمند از همه مهم­تر ساختن شخصیت دوست داشتنی خود باید وقت بگذارد. او می داند دنیایش متفاوت است حتی با یک دهه قبل و تغییرات با سرعتی صعودی رخ می‌دهند.

چندین تجربه جهت تلاش برای رسیدن به هرآنچه که برایش مطلوبست داشته اما ناموفق.

اکنون این معرفت را دارد که باید از علم روز استفاده کند. از نظر من تا حدی خود خواهی هم نیاز است.

نمی‌خواهد تاسف بهترین روزها به خاطر ترسیدن­‌های غلط و کشتن فرصت­‌های خوب سال­‌ها به دوش بکشد او در نقطه­‌ی خواستن است اما نمی­‌داند چه دارد.  تا با هر آنچه دارد نقطه هدف را علامت زند، شاید هم، همه آنچه دارد تنها کافی نباشد. همچنین می­‌تواند ابتدا هدف را ببیند و بررسی کند برای آن چه ابزار و توانمندی­‌هایی لازم است سپس بردارش را رسم کند. برای رسم بردار باید مختصات نقطه کنونی و نقطه­‌ی مورد نظر را بدانیم.

تعریف کوچینگ

مربیگری بر امکانات موجود در آینده تمرکز می کند، نه اشتباهات گذشته.

فعل مربی‌گری در واژه نامه‌ی آکسفورد با واژه‌های: “درس دادن، آموزش دادن،علامت دادن، عمل کردن بر اساس حقایق” معنی شده ولی بعضی از این افعال هیچ ارتباطی با مربیگری ندارند.

مربیگری به همان میزان که “چه کاری انجام می‌شود؟” با “چطور کارها انجام می­‌شود؟” ارتباط دارد.

مربیگری در اصل یک مفهوم ورزشی است.

تیموتی گالوی یک مربی تنیس  در دانشگاه هاروارد فعالیت داشته است، او به این نتیجه رسیده بود که برای بهبود عملکرد نباید روی تمرین­‌های فیزیکی و تکنیک­‌های بازی متمرکز شد.

او کتاب‌هایی با عنوان “بازی ذهنی  تنیس”، “بازی‌های ذهنی اسکی”، ” بازی‌های ذهنی گلف ” انتشار کرد. سرجان ویتمور و تیموتی گالوی شرکتی با نام بازی­های ذهنی تاسیس کردند.

در واقع واژه­‌ی بازی­‌های ذهنی که در ورزش و عنوان کتاب‌­ها استفاده کرده، برگرفته از این گفته‌ی او است: «مبارزه با دستاوردهای یک ذهن، دشوارتر از مبارزه با حریفی است که آن سوی تور (تنیس) ایستاده است.»

نظر گالوی در مورد مربیگری این بود که مربیگری شکستن قفل پتانسیل افراد برای به حداکثر رساندن عملکردشان است. در واقع مربی به افراد کمک می‌کند که یاد بگیرند نه اینکه به آنها چیزی یاد بدهد.

  

ماهیت کوچینگ چیست؟

ایجاد آگاهی  و مسئولیت پذیری از اصول و بنیان مربیگری خوب است.  چگونه این دو اصل می‌توانند باعث بهبود عملکرد و آزاد شدن پتانسیل‌های پنهان شخص شوند؟

اولین اصل و کلید مربیگری آگاهی است. چرا؟

در ادامه مقاله متوجه می‌شوید.

حال آگاهی چطور بدست می‌آید؟

 آگاهی حاصل تمرکز، تفکر، توجه و شفافیت است.

 آگاهی درجات مختلفی دارد که با توجه و تمرکز و تمرین می‌توانیم افزایش دهیم.

و در نتیجه شفافیت بیشتری در درک و فهم انسان ایجاد می­‌کند. مانند یک ذره بین.

آیا آن چیز که نسبت به آن آگاه هستیم ما را کنترل می­‌کند یا آن چیزی که از آن آگاه نیستیم ما را کنترل می­‌کند؟

این جمله به هیچ عنوان اغراق آمیز و مبالغه نیست: آگاهی به ما قدرت می­‌دهد. آگاهی داشتن منجر به مهارت می­‌شود.

هر کسی خود می­‌تواند از ذهن یا بدنش در ورزش یا هر مهارت دیگری استفاده کند و هیچ دو ذهن یا بدنی هم شبیه به هم نیستند. بنابراین کسی نمی­‌تواند به ما بگوید چطور از ذهن­مان در فعالیت­های ذهنی و بدنمان در فعالیت­‌های فیزیکی استفاده کنیم. با خودآگاهی دستیافتنی است.

البته که سطح آگاهی عادی ما در حدی است که اگر به حال خود رها شویم یا سراغ کارهای تکراری و یا نیمه کاره می­‌رویم که نتیجه خوبی حاصل نخواهد شد. اینجاست که مربی می­‌تواند در افزایش آگاهی کمک کند.

شناخت آنچه که در اطراف ما می‌گذرد آگاهی است و شناخت آنچه که تجربه می­‌کنیم، خود‌آگاهی است.

 

چگونه آگاهی خود را افزایش دهیم؟

افزایش آگاهی چه درد ی از ما دوا می‌کند؟

آیا هر ورودی آگاهی است؟

آگاهی اطلاعات ورودی با کیفیتی مطلوب است.

کیفیت مطلوب چگونه حاصل می­‌شود؟

اطلاعات ورودی با کیفیت، زمانی بدست می‌­آید که انسان خودش آن را کشف و تولید کند.

هرچقدر اطلاعات ورودی کیفیت مطلوبی نداشته باشد روشن است که سطح عملکرد و خروجی ما پایین می­‌آید.

در ادامه به مثالی که از کتاب “مربیگری برای عملکرد بهتر” نوشته‌ی “سرجان ویتمور” آورده‌ام توجه کنید. تفاوت کیفیت اطلاعات ورودی که خود درآن نقش داریم، نسبت به زمانی که نقشی در کشف و تولید آن‌ها نداریم و به اصطلاح درگیر نیستیم دراین مثال ساده ملموس است. به علاوه در این مثال ارتباط آگاهی با اطلاعات ورودی مرتبط با کیفیت مطلوب را متوجه خواهیم شد.

«اگر من به شما بگویم گل‌های بیرون از خانه “قرمز است “ورودی شما بسیار کمتر از زمانی است که من بگویم “گل‌های بیرون از خانه چه رنگی است؟” و شما مجبور شوید خودتان آن‌ها را ببینید.

ورودی شما زمانی از این بیشتر خواهد بود که پرسیده شود “چه میزانی از رنگ قرمز در گل ها می‌بینی؟”»

در تصویر استاندارد یک گل قرمز به شما داده می‌شود، اما در حالت دوم تصویر کاملا زنده‌ای با کیفیت‌های مختلفی از رنگ قرمز ارائه می‌شود. این تصویر منحصر به فرد است، زیرا با حرکت خورشید و تغییر نور در ۱۵ دقیقه‌ی بعد تصویر کاملا عوض می‌شود و هیچ گاه دقیقا مشابه تصویر قبلی نخواهد بود. در نتیجه ورودی‌هایی که خود در ساختن آن‌ها نقش داشته‌ایم بی‌نهایت غنی‌تر، سریع‌تر و واقعی‌تر هستند.

چگونه متوجه شویم در چه حدی از آگاهی هستیم؟

یکی از راه‌های تشخیص آگاهی گرفتن بازخورد است. گرفتن بازخورد از محیط، از بدن‌مان، فعالیت­‌ها و ابزارهایی که استفاده می­‌کنیم نه بازخورد دیگر افراد.

گرفتن اطلاعات ورودی و بازخورد با کیفیت به صورت خود به خود با تغییر همراه است.

از مزایای استفاده از خدمات کوچینگ، به جز  کسب آگاهی و افزایش خودآگاهی ما همچنین  افزایش مسئولیت‌پذیری، مسئله مهم‌تر این هست که  ما خود احساسات و رفتارمان را انتخاب می‌کنیم. واقعیت این است که همواره در حال انتخاب هستیم چه از آن آگاه باشیم و یا نباشیم. درست است که ما نمی‌توانیم احساسات‌مان را ناپدید کنیم و احساسات ما خارج از آگاهی خودآگاه ما است چون از مغز ما نشات می‌گیرد؛ اما این درست نیست که بگوییم نحوه ابراز آن هم در کنترل ما نیست. وقتی این حقیقت را بپذیریم و از هزارم ثانیه انتخاب آگاه باشیم، می‌توانیم انتخاب‌های بهتری داشته باشیم.

اغلب ما چنین ادبیاتی در صحبت و  چه در خلوت و گاه در جمع داریم:

“او مرا مجبور کرد این کار را انجام دهم.”

“همه همین کار را انجام می‌دهند، من چرا نباید بکنم؟”

“تقصیر تو است، اگر تو رئیس خوبی بودی من هم کارم را بهتر انجام می‌دادم.”

“هیچ کس تا به حال این جا اخراج نشده است. بنابراین نمی‌توانم جلوی عملکرد بد را بگیرم.”

می‌توانید نمونه‌های خودتان را اضافه کنید.

 نمونه‌های پیش‌رو در باب اجتناب از پذیرش پیامد انتخاب‌هایمان و پاداشی که در ازای آن دریافت می‌کنیم:

“به این خاطر که من زن هستم؛ جنسیت گرایی بیداد می‌کند. اگر مرد بودم بیشتر پیشرفت می‌کردم.”

پاداش: نمی‌خواهم ببینم چگونه رفتار من در مشکلات شغلی‌ام دخیل هستند.

“اگر بیشتر تلاش می‌کردم حتما موفق می‌شدم”.

پاداش: هیچ وقت نباید با احتمال این که ممکن بود شکست بخورم مواجه شوم.

“تو اشک من رو درآوردی.”

پاداش: تقصیر تو است و من نمی‌خواهم ببینم نقش من در مشکل بین ما چه بوده است.

“تو هیچ وقت من را جدی نمی­گیری.”

پاداش: می‌توانم با القاء حس تقصیر و گناه در تو، تو را تحت تاثیر قرار دهم.

در نهایت با عدم پذیرش مسئولیت و گرفتن نقش قربانی در نقش‌های مختلف‌مان در زندگی چنین جملاتی را بیان می‌کنیم که در بلند مدت باعث ناتوانی مطلق می‌شود.

کوچینگ چیست؟

بنا به تعریف فدراسیون بین‌المللی کوچینگ،

کوچینگ یک گفت و گوی دو نفره یا گروهی است که در راستای اهداف شخصی یا سازمانی یاری می‌رساند.

در این جلسه کوچ مراجع را حمایت می‌کند، به او قدرت می‌دهد و کمک می‌کند تصورات و اهداف خود را بیان و نسبت به اجرای آنها متعهد باشد و به اهداف و علایقش دست یابد.

کوچ، مراجع را در فاصله و گپ بین جایی که در حال حاضر هست و جایی که دوست دارد باشد، هدایت می‌کند.

یک کوچ خوب می تواند در دنیایی که بسیاری از ما با چالش‌های فزاینده و پیچیدگی‌ها، اهداف، رویاها، خواسته‌ها و تمایلات مختلفی در زندگی شغلی و فردی روبرو هستیم، به بهبود زندگی ما و در نتیجه اطرافیان‌مان کمک کند.

نیاز به یادآوری است که:

فرد مراجع کاردان و زیرک است؛

نقش کوچ افزایش این کاردانی و زیرکی است نه توصیه؛

این رابطه اشتراکی است؛

 نقطه اشتراک کوچ و مراجع دستیابی به اهداف مکالمه است.

 کوچینگ در رابطه با تغییر است.

 جایی که قرار است تغییری رخ دهد: ارتقاء در محل کار، تحصیل، مهاجرت، انتقالی و سود بیشتر، توسعه سازمان، افزایش کیفیت خدمات شرکت…

یا خود فرد تصمیم به تغییر دارد: توسعه، رشد، روابط بهتر، تاثیرگذاری بیشتر، افزایش درآمد، افزایش اعتماد به نفس و موفقیت شغلی، شادی

 کوچ کیست؟| حرف حسابش چیست؟

برای  اینکه بهتر متوجه شویم کوچ کیست به سوال زیر پاسخ دهید:

آیا تا به حال پیش آمده به خاطر  تردید در انتخاب شروع به کاری را مدام به تاخیر بیندازید؟

به طور مثال قصد رفتن به مسافرت دارید، یا قصد شروع شغلی اما نمی­‌دانید کدام شهر برایتان مقصد بهتری است. کدام مسیر مناسب‌تر است. تعمیم آن به خیلی از تردیدها در انتخاب­‌هایمان؛ خیلی هم کار سختی نیست.

به طور مثال همین انتخاب شغل جدید یکی از مسائلی که بارها و بارها به همین دلیل تاخیر می­‌افتد و باز نمی­‌دانیم کدام شغل.

خب کوچ چه ارتباطی با این مشکل دارد؟

کوچ در جریان گفت و گویی و با سوالات باز نه سوالات سطحی با پاسخ‌های بله و خیر، در مورد توانمندی­‌ها و علایق­‌تان از شما می­‌پرسد. سوالاتی هدایتگر نمی‌پرسد.

و این بار اتفاقا بیشتر و عمیق­‌تر فکر­ می­‌کنید و پاسخ می­‌دهید. شخص به هدف و مقصد نهایی با همین تفکر عمیق در پاسخ­‌های خود پی می­‌برد. با توجه به توانمندی­‌ها و شرایط می­‌تواند به مسیر فکر کند و بهترین تصمیم جهت انتخاب مسیر مناسب را بگیرد.

 کوچ، مربی یا رهیار کسی هست که توانایی طرح سوال­‌های چالش برانگیز دارد تا فرد دچار چالشی شود و نقاط کور ذهنش روشن شود.

 کوچ در جریان این گفت و گوها با دادن بازخورد به شخص؛ شنیدن گفته­‌ها و ناگفته­‌های شخص؛ مسیری برای خودآگاهی او نسبت به افکار، نگرش و باورهایش می­‌سازد.

از این رو است که کوچ را یک تسهیل گر رشد می­‌خوانند. کوچ به شما راهکار نمی­‌دهد، بلکه او به صحبت­‌های شما گوش می­‌دهد و با طرح پرسش­‌هایی باز شما را وادار به تفکر عمیق درون خود و جست و جو در اعماق داشته­‌ها و باورها و علایق­تان می­‌کند. این تفکر عمیق با سوالات چالش برانگیز رخ می­‌دهد.  کوچ دستور نمی‌دهد. کوچ نصیحت نمی‌کند و راهکار نمی‌دهد.

کوچ از مراجع علاقمندی‌هایش را سوال نمی‌کند تا برای انجام آن کار او را ترغیب و تشویق کند، بلکه شخص از باورهای پنهانی خود آگاه می‌شود. گاهی این شناخت در نتیجه شنیدن صدای خودش حاصل خواهد شد. گاه در پیچ و خم پرسش‌ها، ، مکث که همگی تاثیر فرایند کوچینگ است رخ خواهد داد.

 مشخصات یک کوچ:

  • اخلاق حرفه­‌ای
    • صداقت
    • یکپارچگی
    • محرمیت و رازداری
    • مشخص کردن مرزهای حرفه‌ای
    • اجتناب از تعاملات نامناسب
  • خوب گوش کردن
  • آگاه و خود‌آگاهی
  • دانش کوچینگ
  • پرسش سوالات قوی
  • حامی و پشتیبان
  • شخصیت کاریزماتیک
  • قضاوت نکردن
  • خلاق
  • صبور
  • موقعیت شناس

 

تفاوت کوچ، مشاور و منتور، آموزش دهنده

  • تراپی و مشاور: فرد بیمار است و به «درمان» یا کمک نیاز دارد و به صورت موقتی کاردانی و تدبیر خود را از دست داده است.
  • آموزش: تحت کنترل معلم (آموزش دهنده) قرار دارد، روی یک برنامه‌ خارجی کار می‌کند. فرض بر این است که دانش از آموزش دهنده به آموزش‌گیرنده منتقل می‌شود.
  • منتورینگ: در آن فرض می‌شود که منتور مسن‌تر و خردمند‌تر بوده و بهتر از همه می‌داند. منتور دانش و تجربه خود را به منتی انتقال می‌دهد. او بر اساس تجربه، پیشنهادات و راه کارهایی قابل اعتماد می‌دهد.
  • کوچینگ فرض را بر این می‌گذارد که فرد سلامت است و می‌تواند مشکلات خود را حل کند؛ معمولا تمرکز اصلی روی اهداف است. بیشتر« کار» است تا کمک.
  • کوچینگ گاهی حتی یک فرآیند غیررسمی است که می‌تواند به صورت روازنه اتفاق بیفتد، قضاوت درباره‌ی عملکرد تنها بخش کوچکی از این فرایند است.
  • همه‌ی موارد بالا دارای یک فاصله قدرت هستند: درمانگر، آموزش دهنده، منتور و ارزیاب درای یک نقش «برتر و ارشد » هستند؛
  • کوچینگ بیشتر یک رابطه با ماهیت برابر است. لذا در راستای اهداف  حتی اگر یکی از طرفین(مدیر) به لحاظ تکنیکی ارشد طرف دیگر محسوب شود سعی بر این است برابری سطح رعایت شود.
  • جلسه کوچینگ متعلق به مراجع است. کوچ فرض نمی‌کند که ضرورتن همان دانشی که مراجع فاقد آن است را در اختیار داشته باشد. بلکه رهیار و کوچ نیاز به دانستنِ خود دانش کوچینگ دارد نه مورد و مساله مورد بحث و گفتگو. برخلاف نقدی که به کوچینگ وارد می­‌شود این مهم­ترین و بزرگترین نقطه قوت کوچینگ است.

گمان می­‌کنم نیاز به یادآوری باشد شاید هنوز تردید دارید:

نهایت کوچ یک معلم یا سخن‌گو نیست که حلال مشکلات باشد بلکه او تسهیل­گری است، که آگاهی را رشد می­دهد.

خب هنوز شاید توجیح نشده­­­‌اید که مربی باید در زمینه مورد نظر دارای تجربه و دانش تخصصی باشد یا نه؟

برای پاسخ به این سوال ناگزیریم ابهام دیگری را برطرف کنیم؛

نقش کوچ چیست؟

آیا کوچ در نقش فردی است که به طور اختصاصی  آگاهی مراجع را افزایش می‌دهد؟

  • اگر در نقش خودآگاهی باشد، نه.
  • اما اگر مربی به پتانسیل و مسئولیت پذیری فرد اعتقاد کامل نداشته باشد، گمان می­‌کند که به دانش فنی در زمینه مورد نظر نیاز است. که در این حالت و هر بار استفاده از ورودی جدید و تخصص توسط مربی به شخص،  مسئولیت‌پذیری فرد کمتر می­شود. در واقع تخصص مربی یک راه حل فوری و کوتاه مدت با تاریخ انقضای کوتاه مدت است. حتما در جایی مثل سازمان یک کارمند یا در یک آموزشگاه یک دانش‎‌آموز یا در خانواده یک فرزند، مجدد جهت دریافت دوز  بعدی مسکن و راه حل فوری مراجعه می‌کند.

امیدوارم جواب سوال­تان را گرفته باشید. در واقع این سوالی و ابهامی بود که در رابطه با کوچینگ در ابتدا خود نیز داشتم و با این توضیح واقعا متقاعد شدم. در ادامه مثالی عینی می­‌آورم تا باز مسئله برای­تان شفاف شود.

خب ما الان کجا هستیم؟

هنوز این مسئله برای­تان مبهم است.

آیا مربی باید دارای دانش تکنیکی و خبره در زمینه مورد بحث باشد؟

مثالی از کلاس‌­های ذهنی تنیس تیموتی گالوی  و سرجان ویتمور، به نقل از خودشان:

«سال‌ها پیش کلاس‌های ذهنی تنیس ما آن قدر شلوغ بود که مربیان دوره دیده­ی تنیس برای آموزش نداشتیم. ما دو مربی اسکی دعوت کردیم و لباس تنیس به تن آن­­ها کردیم. راکت تنیس نیز برای­شان فراهم کردیم و از آنها قول گرفتیم که تحت هیچ شرایطی از راکت استفاده نکنند.

برای ما تعجب آور نبود که کار مربیگری آن­ها بسیار شبیه به همکاران تنیس بازشان بود؛ حتی در برخی زمینه­‌ها بهتر عمل کردند. دلیل این امر این است که مربیان تنیس بیشتر بر روی ایرادات تکنیکی افراد تمرکز می­‌کردند؛ اما مربیان اسکی قابلیت تشخیص این ایرادها را نداشتند و روی کارایی استفاده شرکت کنندگان از بدن­شان دقت می­کردند. ناکاریی جسمی از عدم آگاهی کافی از بدن و عدم اعتماد به نفس ریشه می­گیرد.

 مربیان اسکی، با تکیه بر خود و قدرت تشخیص خود شاگردان، به ریشه­‌ی مشکلات حمله می­‌کردند، درحالی که مربیان تنیس با دانش حرف‌ه­ای خود فقط به نشانه­‌های مشکلات که همان ایرادات تکنیکی بود، می­‌پرداختند. این موضوع ما را وادار ساخت که با مربیان تنیس تمرین بیشتری انجام دهیم تا قادر شوند خود را به طور موثری از مهارت­‌ها و تخصص‌­های خود جدا سازند.»

 

 

لزوم داشتن کوچ از منظر بزرگان

تونی رابینز یکی از اساتید برجسته­‌ی حوزه‌ی موفقیت در دنیا می‌گوید: «مهم نیست که در چه جایگاهی هستی مهم این هست که تمام افراد به یک کوچ نیاز دارند

بیل گیتس: «هر فردی به کوچ نیاز دارد، همه ی ما به فردی نیاز داریم که به ما بازخورد بدهد تا رشد کنیم.»

سقراط معتقد بود که دانش در طبیعت افراد وجود دارد، کافیست بستری برای آن فراهم شود تا فرد خودش به حقیقت دست یابد.

مربیگری و کوچ شکستن قفل پتانسیل افراد برای به حداکثر رساندن عملکردشان است .

رهیار یا مربی کمک می‌کند تا یاد بگیرید، نه اینکه چیزی یاد دهد.

کتاب‌های تیموتی گالوی با عناوین مدل‌های ذهنی که بر روانشناسی مثبت گرایانه  استوار است، بیان می­‌کند که انسان­‌ها مانند میوه بلوط  تمام  توانایی­‌ها و استعداد­های بالقوه لازم برای­ تبدیل شدن به یک درخت کامل و بزرگ را دارا هستند. البته نیاز به مواد مغذی، نور و دلگرمی برای شکوفایی این استعدادها دارند.

  

نحوه ارزیابی موفقیت و اثربخشی جلسات کوچینگ چگونه است؟

از آن جایی که در کوچینگ هر چیزی مقیاسی برای سنجش و ارزیابی دارد، خود جلسات کوچینگ نیز  قابل ارزیابی است.

 با مشخص کردن این روند فرآیند مشخص می­شود.

  • مراجع باید بداند چه چیزی از دوره یا جلسه کوچینگ می­خواهد.

     به طور مثال در این جلسه ۴۵ دقیقه‌­ای باید بداند چه  چیزی می‌­خواهد بدست آورد.

  • مهم­ترین چیزی که از این جلسه یا دوره می­‌خواهید چیست؟
  • باید یک طرح کلی به عنوان مثال ” پیشرفت ” داشته باشید؛
  • یک طرح شفاف یا اهداف عملکردی مرتبط با چند اقدام بعدی؛
  • سپس انتخاب جهت حرکت در مسیر و فرآیند­های مرتبط با اهداف عملکردی به علاوه موضوعات اصلی مرتبط با این موضوع  شناخته شود.

اصول جلسه کوچینگ که باعث تاثیرگذاری آن می‌شود.

  • گفت و گوی شکل گرفته باید عمدتن مربوط به مراجع و وضعیتش باشد .
  • در پایان این  گفتگو باید منافعی در تفکر، یادگیری و اقدام مراجع داشته باشد. به طوری که اگر گفت و گویی رخ نمی‌داد امکان اینکه شخص در آن برهه از زمان از این منافع برخوردار شود، بعید است.

می‌توانید فکر کنید تا به حال به خاطر داشتن هدف یا مسئله‌ای در پایان یک جلسه با خودتان چنین جملاتی را زمزمه کرده‌اید؟

من واقعا به فکر فرو رفتم، او مرا به فکر انداخت.

الان می‌دانم باید چه کاری انجام دهم و دیگر تردید ندارم.

 

جلسات کوچینگ چگونه برگزار می­‌شود؟

 جلسات کوچینگ به صورت حضوری و یا به صورت ارتباط تلفنی، تماس تصویری یا ارتباط متنی مثل اپلیکیشن، پیام رسان و ایمیل برگزار می­شود. جلسات کوچینگ بصورت فردی یا گروهی می­‌باشد .

مدت زمان هرجلسه ۴۵ تا ۶۰ دقیقه می‌­باشد که تقریبن یکبار در هفته برگزار می‌­شود. البته با توجه به خواست مراجع امکان این­ که هفته­ای دو بار برگزار شود وجود دارد.

هر دوره‌­ی اثر بخش کوچینگ هم معمولا بین ۱۰ تا ۱۲ جلسه است. یعنی یک دوره­‌ی ۳ ماهه که این مدت هم با توجه به چالش‌­های موجود و توافق مراجع امکان کاهش وافزایش وجود دارد.

در نهایت جلسات کوچینگ در چهار چوب‌های زمانی مختلف و محیط‌های مختلف صورت می‌گیرند. این تفاوت و حتی یک مزیت کوچینگ نسبت به دیگر روش‌ها مثل مشاوره، تراپی و یا منتور است.

       به طور مثال شما در هر نقشی که مسئولیت فرد یا گروهی از افراد را برعهده دارید مثل یک مدیر، معلم یا مادر، در لحظه بروز یک مشکل می‌توانید به جای پرسش «مشکل دیگری هست؟» که جوابِ نه محتمل است، از پرسش «چه مشکلات دیگری ممکن است وجود داشته باشد؟» که تفکر بیشتر را به دنبال دارد استفاده کنید. بدون اینکه جلسه‌ای تشکیل شده و یا زمانی مشخص شده باشد.

این گفت و گو و پیگیری می‌تواند به هر شکلی باشد، به این دلیل که عامل تعیین کننده در مربیگری بیشتر تاثیر گفت و گو است تا مدت زمان آن.

 

مدل‌های کوچینگ

علاقمندید بدانید کدام یک از انواع کوچینگ برای شما مناسب‌تر است؟ این مطلب شما را با انواع مختلف کوچینگ، تعاریف و کاربردهایشان آشنا می‌کند تا تصمیم بهتری اتخاذ نمایید.

جلسات کوچینگ بصورت فردی و گروهی می­‌باشد. هر کدام در راستای  هدف خاصی می­‌باشد بنابراین مزیت‌ها و معایب خود را دارد.

کوچینگ فردی

کوچینگ گروهی

کدام نوع از انواع کوچینگ برای من مناسب است؟

اگر از اول مقاله تا این جا همراه من بوده­اید، احتمالا سوال بالا برایتان پیش خواهد آمد. البته که در ابتدای مقاله هم چالش­هایی که هر بخش از مردم در جامعه یحتمل با آن درگیر هستند ذکر شد. در این بخش با مرور انواع کوچینگ، آشنایی با تعاریف و کاربرد هر یک متوجه خواهید شد کدام مورد یا موارد نیاز اصلی شماست.

کوچینگ گروهی

مکالمه مربیگری گروه به جای اعمال یک رویکرد یک به یک، تمام ابزار موفقیت را در یک زمینه گروهی کوچک به ارمغان می‌آورد. گروهی از تعداد کمی از افراد جهت هدف یا اهداف مشترکی تشکیل می‌شود. این اهداف عمومی با موضوعاتی چون مدیریت زمان، کاهش استرس، بهبود عملکرد، ارتباط موثر و… می‌باشد. کوچ قبل از جلسه از موضوع مورد بحث اطلاع دارد و در مورد نکات و موضوعات مورد بررسی تصمیم‌گیری می‌کند تا گروه در حین جلسه مسیر مشخصی را طی کند.

هر یک از اعضای تیم می‌تواند ایده‌هایش را به اشتراک بگذارد و تغییرات و نظرات متناقض را بین خود حل می‌کنند. در جریان این فرآیند جزییات واضح و مشخص می‌شود. از تمام منابع تیم استفاده می‌شود، تعهد و مالکیت، عزت نفس و خود انگیزشی افزایش می‌یابد.

اساس مربیگری برای بهبود عملکرد تیمی بدون جبر و با استفاده از افزایش آگاهی و مسئولیت‌پذیری است. هر اندازه آگاهی جمعی و فردی تیم بالاتر باشد عملکرد تصاعد دارد.

کوچینگ فردی

اما کوچینگ فردی برخلاف کوچینگ گروهی در فضای شخصی‌تری و با برنامه قبلی کمتری انجام می‌شود. این امکان وجود دارد که افراد به دلایلی مانند قضاوت شدن و خجالت از ارائه نظرات خود پیرامون موضوع مورد بحث طفره رفته و نظر واقعی خود را مطرح نکنند. همچنین در روش فردی کوچ زمان بیشتری برای شناسایی نیاز‌های فرد دارد.

در کوچینگ فردی از قبل تقریبا مسیر و برنامه‌ی مشخص قبلی وجود ندارد و زمان بیشتری برای شناخت مهارت‌ها و نیازها و توسعه فرد وجود دارد، البته در کوچینگ فردی انعطاف پذیری چه در زمان و چه در موضوع مورد بحث وجود دارد. اما نسبت به کوچینگ گروهی تبادل علم و دانشی انجام نمی‌گیرد و مهارت کار گروهی در فرد تقویت نمی‌شود.

 

 

 بیزینس کوچینگ

کوچینگ کسب وکار انواع مختلفی دارد. کوچینگ کسب و کار به ۳ نوع کلی زیر تقسیم می‌شود:

کوچینگ سازمانی، کوچینگ توسعه فردی، کوچینگ شغلی

  • در بیزینس کوچینگ تمرکز کمک به کارآفرینان و صاحبان کسب و کار است.
  • طی جلسات بیزینس کوچینگ افراد سازمان و مدیر به همراه کوچ چشم انداز سازمان را مشخص می‌کنند.
  • فرصت‌های موفقیت و رشد کسب و کار شناسایی و پیاده‌سازی می‌شود.
  • جایگاه فعلی سازمان تحلیل می‌شود.
  • مقصد و هدف غایی مورد نظر در حوزه کسب و کار تعیین می‌شود.
  • تصمیمات، اقدامات کاربردی و فرآیندها که به نوعی اهداف عملکردی مسیر تا رسیدن به مقصد مورد نظر هستند، مشخص شده و انجام می‌شود.
  • در بیزنس کوچینگ از حداکثر پتانسیل‌‌های کسب و کار بهره‌گیری می‌شود؛ استفاده موثر از منابع فعلی سازمان منجر به سودآوری صاحب کسب و کار و سازمان می‌شود.
  • فرآیند بیزینس کوچینگ جهت  شناسایی نقاط قوت و نقاط قابل بهبود در کسب و کار انجام می‌گیرد.
  • در نهایت بیزینس کوچینگ هم برای افراد و هم برای گروه‌های درون یک سازمان انجام می‌شود.

لایف کوچینگ

این شکل از کوچینگ مناسب افرادی است که مایل به ایجاد تغییرات مهم در زندگی خود هستند. کوچ به افراد کمک می‌کند که هدفشان در زندگی و چگونگی دستیابی به آن را بیابند. کوچ شخصی یا لایف کوچک به طورکلی موضوع مورد نظر فرد  را به عنوان نقطه شروع خود در نظر می‌گیرد.

این کوچ برای افرادی که تمایل به ایجاد نوعی از تغییرات در زندگی خود هستند، مناسب است. پیش‌ترگفته شد به طور کلی کوچینگ درجایی کاربرد دارد  که شخص یا اشخاصی خواهان تغییر باشند.

فرد یا افراد خواهان تغییر می‌توانند از راه‌ها و راه‌کار‌های دیگر افراد، برای رسیدن به مقصد و نتیجه مطلوب استفاده کنند؛  به یک نسخه کلی که به زودی به علت عدم سنخیت با سیستم زندگی شخصی، فرهنگ، توانایی‌ها، مهارت‌های فرد، منقضی می‌شود بسنده کنند.  زمان خود را ازدست داده و باورهایی مانند این بار هم نتوانستم، اصلا من نمی‌توانم و…به مجموعه باورهای منفی قبلی  خود اضافه کنند.

یک لحظه تامل کنید؛ این یک پیام تبلیغاتی یا انگیزشی نیست. به سناریوی بعدی دقت کنید:

فرد می‌تواند با کمک کوچ و یادگیری مهارت خودآگاهی بتواند با عمق  افکار، توانمندی‌ها، خواسته‌ها و علایق خود آشنا شود. حال با شناخت بهتر خود و حتی محیط اطراف و انتخاب های آگاهانه روش و نسخه‌ی مخصوص به خود را بپیچد و با مسئولیت پذیری به  تعهدات خود عمل کند. او دیگر یک راهکار برای شرایط مشخص و ثابتی نخواهد داشت.

انتخاب با شما.

در جریان این درخواست لایف کوچ افراد را حمایت می‌کند تا ابتدا متوجه شوند به طور شفاف چه چیزی می‌خواهند و چگونه و چطور خواسته‌هایشان محقق شود.

کوچینگ زندگی شامل مجموعه‌ای از ابزار هست که با توانایی در این ابزار افراد می‌توانند در موقعیت‌ها و نقش ‌های مختلف کیفیت زندگی خوبی را تجربه کنند.

به عنوان مثال شادی، داشتن روابط خوب، اعتماد به نفس، وضعیت جسمانی مطلوب…مواردی هستند که افراد سوای از تقسیم بندی‌های سنی، شغلی و حرفه‌ای می‌توانند از آن بهره ببرند و جهت دستیابی به دیگر اهداف آن‌ها را به کار گیرند.

کوچینگ زندگی برای افرادی که مایل به ایجاد نوعی از تغییرات مهم در زندگی خود هستند، مناسب است.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

بخش‌های سایت من:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط