چرا غر بزنیم غر بنویسیم.
البتهاین جایگزینی مصداق اینضربالمثل استکه هرگلی عطر و بوی خودش را دارد.
استاد گفت ۱۰ دقیقه غر بزنیم. خب ابتدا صفهه جدیدی باز کردم. و یک فونت خوب رای غرها انتخاب نمودم. سایز غرها را روی ۱۲ گذاشتم به نظرم نه بزرگ بودنه کوچک . غرها خوانا بودند.
خوب برویم سر غر زدن. انگار غر زدناینجوری نمیشود.انگار یکهو بروی سراغ غر زدن غر نمیوشد. غر بادی یکهو بجوشد و بیاید اگرنه غر نیست. بهنظرماین خودش تناقض دارد. بلی منتناقضش را یافتم. خ برویم سر غر زدن. غر زدنیکه وسط کار به خودت یادآوری کنیکه غر بزن غر زدن مهسوب نمیوشد هداقل در شه رما. نمیدانم شاید برای دیگران بشود. هنزو دارم غ رمیزنم یا نه.
//
استاد گفت ۱۰ دقیقه غرهایمان را بنویسیم. صفهه جدیدی در ورد باز کردم. بعضی
ها هم مینوشتند.فونت ایران سنس بلد را برای نوشتن غرهایم برگزیدم. و البته سایز غرها را روی ۱۲٫ نه بزرگ بود و نه کوچک.
همه این کارها برای این بود که غرها خوانا باشند.
//
خب برویم سراغ غر زدن. انگار غرم نم یآید. غر زدن آخه اینجوری نمیشود. غر باید یکهو بوشد. هیجانات و اهسااست غلیان کنند و غرها خودشان بجشوند و بیایند. پشت هم زیر زبانی وبلد و پشت هم یه ریز.
دیه جور میگم غرمینم یآی د انگار تا هالاغر نزده ام. راستی باید
//
مثل این میماند که کاری را که هفظمان شده بخواهیم هرکت آهسته انجام دهیم. اصلن غر زدنی که نیاز به یاداوری داشته باشد، غر زدن مهسوب نمیشود.
در هالت معمول بدی درنگ انجام میدهیم بطوری که توالی کارها هیچ مرزی نیست. امادرهرکت آهسته انگار دست وپایمان را گم میکنیم. کدام دست، اول بود؟ راست یا چپ؟ کدام پا. گاز بود یاترمز.
هالیا برای غر زدن هم همین بودم. اما خب یادم آمد که بعداز ظهری خود غرها میجوشید و میخروشید و میآمد.
پس هالا رفتم به دنبال اهساساتی که هالم را بد میکنند. نگرانیهایم. استرسهایم.ترسهایم. افسوس و هسرت هایم. آنها که دیدنشان یاداور روزهای نزیسته ام هستند. آنچه نیستم. آنچه میخواهم باشم. آنچه روی مخم است.
خلاصه غرها دیگر امانم نمیداند در طول ۱۰ دقیقه کلی غر زدم و نوشتمشان. آخرش هم هالم خوب بود هم خنده ام گرفته بود هم گریه و هم غم داشتم.
//
راستی غر زدن خیلی مشخص وواضه است. غر باید از فاصله چند کیلومتری هویدا باشد. به طوری که آدمهای دیگر هالشان از آدم بهم بخورد. خسته شوند. ناله بزنند. من همین الان چی دارم برای گله و شکایت.
//
یکی از موهبتهای نوشتن همیناست. اینکه بهخودمان قوت دهیم هتی ۱۰ دقیقه ۵ دقیقه وآنچه در لهظاتی به ذهنمان میآید بننویسیم. گاهی اصلن بصورتمستقیم وبا همینعنوان نه اینکه فرهیخته اش کنیم با همین ععنوان بنویسیم.
و با آسودگی خیال بی آنکه نگرانی قضاوت دیگری باشیم. بنویسیم.
ما دراین ها در این جند خط خلاصه نمیشیوم پس خود را برای چنیندغدغه ها وغر هایی بعدتر از نوشتن وهنگامخواندن سرزنشنکنیم.
بهآگاهی هایی که دستیافته ایم بیاندیشیم.
یکالگو برای نوشتن غرهایتان :
آخرین نظرات: