تولد یعنی چه؟

تولد یعنی

تولد یعنی بوجود آوردن چیزی که در آن نقشی داریم.

تولد یعنی گذشتن از یک نقطه یک مرز،

تولد یعنی اولین روز کنار گذاشتن ترس از نمی‌شودها.

تولد یعنی دور ریختن باورهای پوسیده‌مان.

تولد یعنی هر زمان، هر ساعت از عمرمان برای شروع دیر نیست.

تولد یعنی نترسیدن از باختن.

تولد یعنی نترسیدن از قضاوت شدن.

تولد یعنی نترسیدن از دیر شدن.

تولد یعنی جرات نه شنیدن.

تولد یعنی پذیرش پذیرفته نشدن.

تولد یعنی نگفتن کلمه‌ی می‌دانم.

تولد یعنی معنی بخشیدن. یعنی مشخص کردن معنای واژه‌ها و مفاهیم برای خودمان.

تولد یعنی قدرت ماندن در حاشیه زندگی آنگاه که امواج زندگی پس‌ِمان می‌زند، بی‌آنکه  متوسل شویم و چنگ زنیم بر بودن کنار کسی یا کسانی که مفتش گران است.

تولد اولین روز‌ی‌ست که یک نوجوان با دوستی نه می‌گوید.

تولد اولین روزی‌ست که یک کودک تنها به مدرسه می‌رود.

مگر تولد همان حس زنده شدن نیست.  این‌ها همه از جنس زنده شدن است.

تولد یعنی قدرت سکوت، آنگاه که بسیار سخت باشد، آنگاه که در درونت فریاد می‌زنی و کسی نمی‌شنود.

تولد یعنی قدرت فریاد آنگاه که بسیار سخت آید. آنگاه که سکوت راحت‌ترین کار و انتخاب دیگران باشد.

تولد یعنی زنده کردن. تولد یعنی زنده شدن.

تولد یعنی امید داشتن. تولد یعنی ادامه دادن زمانی که هیچ انگیزه‌‌ای نیست.

تولد یعنی ادامه دادن زمانی که تمام اسباب بهانه جور است.

تولد یعنی جرات شروع دوباره، بدون اینکه گمان کنی دیر شده، بدون اینکه به این فکرکنی که آیا از پسش برمی‌آیی یا نه.

تولد یعنی تاب‌آوری.

تولد یعنی قدرت داشتن و نرم بودن.

تولد یعنی قدرت نداشتن و شجاع بودن.

اینها تعبیر من از تولد است.

تولد یعنی بوجود آوردن چیزی که در آن نقشی داریم.

شاید اون یه لبخند باشه.

لحظاتی که اگر  حسش کنید، متولد می‌شوید. از ته دل می‌خندید.

اما بعد از تولد؟

خیال می‌کنیم تا این‌جای کار آمده‌ایم و دیگر باید رها کنیم.

نه.

تولد یعنی شهامت وداع و سپس آغاز.

با این تعبیر از تولد یه آدم بارها و بارها متولد میشه.

تولدم مبارک.

برای رزرو جلسه آشنایی کوچینگ (رایگان)

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

بخش‌های سایت من:

2 پاسخ

  1. تولدت هزاران بار مبارک باشه سمیه جانم. من این نوشته رو خیلی دوست داشتم. حس زنده‌شدن و زنده بودن رو در من تداعی کرد. یه حسی شبیه جاافتادن مچ‌پایی که در رفته باشه و دوباره برگرده سر جاش. می‌خواستم بگم قلمت مانا، دیدم همه ازبس گفتن از ریخت افتاده.پس آرزو می‌کنم قلمت هر چیزی که دوست داری باشه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط