عملکرد افراد و گروهها تنها اجرای روی صحنه است و واقعیت، پویاییهای پشت پردهای دارد که بسیار اثر گذارتر از نمایش روی صحنهاند.
دنیای درونی ما واقعی است و قدرتی دارد که میتواند ما را از قربانی شرایط شدن محافظت کند و در قبال زندگی مسئولیت پذیر سازد. دنیای درونی و یا آن خودی که متوجه شدهایم، احساسات افکار و رفتارمان زیر سر اوست. واژههایی که این روزها شاید کمابیش به گوشمان خورده است.
شاید برایمان محرز است که ما یا کارکنان ما با خودِ دیشب، صبح و هفته پیش مان به محل کار میآییم؛ از خانه دور میشویم، وارد سرویس میشویم، به محل کار میرسیم و حضورمان را ثبت میکنیم. حتی روزهایی تنها یک عروسک خیمه شب بازی هستیم که میخواهیم نقشمان را خوب اجرا کنیم.
واقعیت این است که شاید از خداحافظی دیروز تا سلام امروز افکار دیگری را بار زدهایم و با خود آگاهانه و یا ناآگاهانه همراه کردهایم. آنچه ما از آن انسان در حال نمایش میبینیم شاید چیزی نباشد که اکنون در درون اوست و این درون نیاز به توجه دارد.
آن خود دیروز با خود امروز مشغلههای متفاوتی دارد. دیروز با کارمندی متمرکز بر کار و رفتاری منعطف با همکاران و امروز درهم، عجول، نامتعهد و آشفته روبرو هستیم.
آنچه از دست در میرود
به واسطه گفتگویی آگاهانه متوجه خواهیم شد که
گاهی انتخابهای بهتر و قدرتمند و کارآمدتری داشته باشیم.
گاهی ما هزینهها را نمیبینم.
گاهی منابع را نمیبینم.
گاهی میتوانیم دو گزینه را با هم داشته باشیم؛ از “و” به شکلی خلاقانه بین گزینهها به جای “یا” استفاده کنیم.
گاهی مدتها روی چیزی متمرکزید که واقعن اهمیت ندارد.
گاهی مدتها از چیزی گریزان و فراری هستید که مهم است بایستید و با آن مواجه شوید.
گاهی بیآنکه تصمیم بگیرید، انتخاب نمیکنید.
و گاهی به تدریج همان اندازه میمانیم. در حالی که رشد ما میتواند تکثیر شود و سبب توسعه و رشد افراد بیشتری شود.
گاهی میتواینم و بگذاریم. به جای یا
اما این همه فرصتی می طلبد. فرصت فک روزی و شخم زدن.
گاهی چیزی را دست گرفته که واقعن نیازش نیست. زمان یکه هیجاناتمان را نمیشناسیم.
گاهی نمیگوییم من هستم. تا به ظن خود فداکار و گذشت داشته باشیم. و خشممان را زیر فرش خل میدهیم.
کاهی تفکیک زیاد وا را بیش از حد وارد جزییتات میکند تا جایی که تصویر کلی را از دست میدهیم. و بیش از حددرگیر میشوم.
آخرین نظرات: