یادداشت| ۱۴۰۳/۵/۲۶

اغلب ما خومان را کاملن …

حدس می‌زنیم.

Good morning/night

فاصله‌ی واقعیت و ادارکمان به نظرتان چقدر است؟

نمی‌تونم. گند می‌زنم……گند می‌زنیم.

احساس می‌کنم از پسش برنمیام…..برنیامدیم.

واقعن نشدنی به نظر میاد…..نشد.

واقعیت و ادراک ما از هم تاثیر می‌پذیرند. سیکلی در گردشند.

مشاهده‌ خودم در موقعیت‌های مختلف و آنچه از دوستانم در مورد تجربیاتشان شنیده‌ام غریب و دور با این جملات نیست. امروز در مقاله‌ای با موضوع ترس از اشتباه پیش از انتخاب‌ و آغاز یک تغییر، مطالبی مرتبط با مشاهدات و شنیده‌هایم خواندم.

«واقعیت ما به شدت به ادراک ما وابسته است، اگر کاملن وابسته نباشد. اگر فکر می‌کنید چیزی خوب است، خوب خواهد شد. اگر باور دارید که «بد» است، «بد» خواهد بود.

اگر فکر‌ می‌کنید انتخاب‌هایتان اشتباه هستند یا تغییری که تجربه می‌کنید «بد» است، می‌تواند به همان چیزها تبدیل شوید.»

شاید به همین دلیل برخی افراد پی‌درپی موفقیت کسب می‌کنند. موفقیت‌های کوچک، دستاوردهای اندک و حال خوب کن به ما ادارک خوشایندی می‌بخشند.

ادارک خوب سبب می‌گردد واقعیت‌ها را خوب حدس بزنیم. خودمان را در یک واقعیت کارآمد و موفق ببینیم. پیش نمایش محصول چنین ادارکی سبب وقوع رخداد و پیامدی نزدیک به برداشتمان می‌گردد.

چرا؟ مگه ممکنه؟

به نظر من به این دلیل که به محض جریان یافتن ادارک، فرایند مرتبط با آن در ذهن و بدن ما به موازات ادارکمان پیش خواهد رفت. دقیقن به هالات بدنی و ذهنی خود همزمان و پس از بیان جملات با ادراک مثبت و منفی توجه کنید. ادراک ما تأثیر زیادی بر احساس ما، نحوه تفکر و آنچه انجام می‌دهیم دارد.

نکته جالب توجه و دردناک

گاهی برداشت و ادارک مغرضانه و منفی ما از آنچه خود می‌پنداریم نیست، بلکه تحت تاثیر نظرات دیگران است. بنابراین دست خود را بسته و دست دیگران را برای نقش آفرینی در زندگی‌مان باز گذاشته‌ایم. به نظر بسیار منفعلانه و در عین حال نامحسوس است.

تاثیر این ارتباط بر انتخاب و تصمیم‌گیری

ما کاملن خودمان را حدس می‌زنیم، اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهیم. همچنین از بسیاری انتخاب‌های بزرگ و کوچک وحشت داریم. برای نتیجه‌ای که می‌دانیم چه شور و اشتیاق و انگیزه‌ای خواهیم داشت؟

چطور هوشمندانه و خردمندانه این آگاهی را بکار گیریم؟ 

  1. بیایید بصورتی معکوس روی واقعیت اثر بگذاریم. پدیدار را بصورت دستی بر روی موفقیت و رضایتمندی از موقعیت پیش رو  تنظیم کنیم.

از پسش بر می‌آیم.

بهترین ارائه را خواهم داشت.

نمره‌ی عالی در آزمون زبان خواهم گرفت.

  1. نکته قابل تامل و ارزشمند منتج از این وابستگی و رابطه‌ی خطی وجود دارد. با این آگاهی یحتمل دستاوردهای کوچک و موفقیت‌های خُرد می‌تواند ادارک ما را به سمت ذهنیت برنده متمایل سازد.

ذهنیت برنده پیش از هر رویدادی به ما ادارک فرد برنده و موفق می‌بخشد. بنابراین می‌توانیم اقدامک‌های مثبت و رضایت‌بخش ادارکات خود را برای اتفاقات بعدی دستکاری و بهینه کنیم.

پر بیراه نبود صحبت پیشینیان که می‌گفتند: «”به هر چی فکر کنی همون به سرت میاد.”» به نظرم فکر در اینجا منظور همان حدس زدن و برداشت و قضاوتمان پیش از رویداد است.

فعالیتی را که تنها فرد اثرگذار در نتیجه آن خودتان هستید را در نظر بگیرید. این انتخاب برای ارزیابی بهتر و درست انجام می‌دهیم. اکنون تصور کنید و با این ادراک که بهترین نتیجه حاصل خواهد شد، کار را بیاغازید.

پیشنهاد

به این نوشته اتکا نکنید و به عنوان یک پژوهشگر این مسئله را وارد زندگی خود کنید و بیازمایید.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

بخش‌های سایت من:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط