۸ فکر اشتباه در مورد کوچینگ

وارد دفتر مدیر موسسه شدم. با مدیر موسسه خانم کمالی قرار گفتگویی داشتم.

بعد از صحبت‌های اولیه پرسیدم با کوچینگ آشنایی دارین؟

خانم دکتر گفتند: «برداشت و تصور من از کوچینگ اینه که از صفر تا صد یک کار رو می‌سپاری دست یک نفر.»

تو دلم گفتم: چی رو می‌سپاری؟ تمام آنچه تا به حال، تا اینجا و اکنون ساختید. امکان ندارد.

 

من پیمانکارم؟

مسیر پیاده‌روی صبحگاهی‌ام محله‌ای است که ساخت و ساز در آن بسیار می‌بینم. به این شکل که گاهی یکی دو دور اطراف بوستان نزدیک خانه می‌زنم. بعد از آن برای تنوع از خیابان پهن سعادت به سمت فضای سبز بالا در خیابان مولانا می‌روم. ساختمان‌های دردست ساخت زیادی در این خیابان می‌بینم. از هرکدام هم بَنری با چند نام آویزان است. پیش از این کار ساخت و ساز نه مدیریت پروژه می‌طلبید و نه پیمانکار. اما در زمانه‌ای که تخصیص دادن منابع، اولویت‌بندی و استفاده حداکثری از پتانسیل‌ها و توان‌مان بیش از هر زمان اهمیت یافته است. ارزش‌ها تغییر کرده است، همچنین سبک زندگی بسیاری از ما تغییر یافته. تخصص منابع و بیش ازآن شناخت منابع، توانمندی‌ها و مشاهده ضعف‌ها و قوت‌های درونی و تهدیدهای بیرونی بیش از پیش اهمیت یافته است. می‌توانیم بسازیم و تا جایی پیش برویم چندماه، چند هفته و یا چند سال و سپس دوباره خراب کنیم و بسازیم.

آیا برای خلق اینده مطلو‌ب‌مان، طراحی و ساختن آن نیاز به مشارکت نداریم؟ آیا برای آفرینش لحظات زندگی خود به چنین مشارکت توسعه محوری نیاز نداریم؟ برای شناخت آنچه سبب اجتناب تجربی‌مان شده ایا نیاز به مشارکت نداریم؟

من یک پیمانکارم.

اما من و هر کوچ دیگری سازنده نیستیم.

سازنده در واقع کوچی است.

در حین ساخت شما از ایده‎‌هایتان می‌گویید. احتمالش هم زیاد است از شرق، غرب، جنوب و شمال هم بگویید.  مثل خود من وقتی در جلسه‌ای مراجع هستم.

چنانچه در پی خلق اثری منحصر به خود هستید؛ با وجود تمام فرصت‌ها، منابع و حتی محدودیت‌ها، موانع و مشکلاتی که در زندگی دارید کوچینگ می‌تواند در خلق این اثر تسهیل‌گر شما باشد.  بنابراین می‌توانیم هوشنمندانه و در یک مشارکت رشد محور با سبک زندگی فعال و پویا به خلق آینده مطلوبمان مشغول شویم. کوچ با کلاینت وارد یک آفرینش می شود. متاسفانه و شوربختانه بسیاری از ما حتی با این واژه غریبه‌ایم. خودم هم پیش‌تر، از این دوری مستثنا نبودم. خود را لایق و شایسته‌ی خالق بودن و خلق کردن نمی‌دانیم.

۱٫ آمدم از شما بشنوم

سکوت می تواند ناراحت کننده باشد، بسیاری از ما از سکوت می‌هراسیم. از آن بدتر بسیاری می‌ترسیم و از این ترس و هراس بی‌خبریم. لیکن گاهی در جلسه کوچینگ تنها سکوت کارآمد است و کوچ حرفه‌ای می‌داند که برای تأمل و تفکر ضروری‌ست. کوچ با گوش دادن، مکث و سکوت به مراجع فرصت می‌دهد در مورد آرزوها، دوراهی‌ها، موانع، احساسات و علایق خود، صحبت کند. به این ترتیب فضایی برای رشد و تغییر ایجاد می‌کند.

بنابراین “آمده‌ام از شما بشنوم” جمله‎ای برآمده از تصور اشتباهی‌ست که برخی افراد به فرآیند و جلسات کوچینگ دارند. در یک جلسه کوچینگ حرفه‌ای بیشتر زمان گفتگو به کوچی اختصاص دارد.

۲٫ منتظر یک راهکار هستید

به دلیل هزینه‌ای که پرداخت کرده‌اید و دلیل مهم‌تر چون فکر کردن کار دشواری است، منتظر یک راهکار هستید. به دنبال یک پیشنهاد دست به نقد هستید.

اکثر ما میل به نصیحت، راهکار دادن و تو پاچه کردن چیزی را داریم که خود تجربه کرده‌ایم و از آن هم بدتر، تجربه نکرده‌ایم. اما این همیشه مفید نیست. در جلسات کوچینگ بصورت ویژه این کار گناه کبیره محسوب می‌شود و عملن رد کردن یک شایستگی‌ست.

محدود کردن توصیه و در عوض استفاده از تکنیک‌هایی مانند تشویق، به چالش کشیدن، پرس و جو، تأیید، پرسش و درنهایت همدلی می‌تواند به مراجع کمک کند تا بینش خود را به دست آورد و اقدام کند.

۳٫ نگفتن آنچه باید گفته شود | کوچینگ لزومن گوگولی و نایس نیست

برخی افراد انتظار جلساتی به زبان عامیانه پرفکت، گوگولی و نایس دارند. یک جلسه کوچینگ می‌تواند توامان با احساسات و هیجانات شدیدی باشد. حتی بازخوردهایی صریح، مستقیم و صادقانه به مراجع داده شود. مراجع در مواجه با این صراحت بارخورد و کلام ممکن است حس خوبی تجربه نکند. این وضعیت چنانچه شناخت مراجع نسبت به فرآیند کوچینگ کم باشد و یا عدم شناخت، ممکن است موجب آزارش ‌شود.

 در واقع در سایه‌ی همین شفافیت، کوچینگ باعث رشد مراجع خواهد شد. با این حال مهم است بازخورد در چه فضا و بستری بیان شود تا پذیرش بیشتر و مقاومت کمتری از سمت مراجع حس شود. به تعبیری رقص در لحظه است و بستگی به مهارت کوچ دارد.

در ادامه خوب است اضافه شود حتی در صورت مقاومت مراجع اصل اول کوچ بیان شفاف و بازخورد صریح است. کوچ با حفظ شایستگی‌ها و ایجاد بستری امن و رابطه‌ای توامان با اعتماد و الهام بخش در کنار کوچی است اما مسئول حال خوب کوچی نیست. کوچ متعهد به روش و چهارچوب کوچینگی است.

پس چنانچه تصورتان از  کوچینگ صرفن و تنها تجربه فضایی نایس، بهتر است با دید بازتری به جلسه بروید. کوچینگ فرآیندی جهت رشد و توسعه‌ است. تقریبن هیچ رشد و توسعه‌ی عملکردی در فضای نایس و آنچه پیش‌تر تجربه شده روی نمی‌دهد.

۴٫ تنها کوچ مسئول پرسیدن است

“الان چی دوست داری ازت بپرسم” خواستار طرح پرسشی از سمت کوچی است. شاید این سوال برای من هم خنده دار می‌آمد. “الان چی دوست داری ازت بپرسم”. اگر با چنین پرسشی مواجه شدید فکر نکنید «چی شده؟ هزینه پرداخت کردم، اگر می‌دونستم که اینجا نبودم، پس کوچ داره چیکار می‌کنه و هزار داستان دیگر.» اتفاقن پرسیدن درست، به جا و به موقع آن، باعث توجه و مشاهده دقیق‌تر مراجع خواهد شد. با این پرسش در واقع کوچ قصد دارد آنچه از نگاهش پنهان مانده و یا مراجع تمایل دارد در آن لحظه در موردش صحبت کند شنود.

برخلاف تصور این پرسش کوچ باعث تفکر عمیق کوچی خواهد شد. اینکه در حال حاضر و در همین لحظه چه می‌خواهد. کوچی در فضایی که هست وادار به تفکر، کاوش و جستجو که کار راحت یهم نیست می‌شود.

گفتگوی کوچینگ همواره باید بر روی مهمترین موضوعات مورد نظر کوچی متمرکز باشد. چون مرکز توجه در کوچینگ مراجع است. پس این پرسش را به حساب چیز دیگری نگذارید.

۵٫ کوچ مسئول تعمیر و درست کردن است

کوچ مسئول درست کردن و تعمیر زندگی مراجع نیست. برخلاف تصور پیمانکاری صفر تا صد، که در ابتدا گفته شد. آنچه بایستی به عنوان انسان مدنظر داشته باشیم همه ایرادات، نقط ضعف و زمینه هایی برای بهبود دارند و این وظیفه کوچ نیست تا آنها را برطرف کند.  کوچ در عوض به مراجع کمک می‌کند تا با استفاده از استعدادها و منابع خود برای رسیدن به پتانسیل کامل و خلق اینده مطلوب تمرکز کند.

نقش کوچ در واقع سخت کار کردن نیست تا کوچی به نتیجه مطلوب دست یابد. بلکه کوچ مراجع را به چالش می‌کشد و تشویق می‌کند خودشان کار سخت را انجام دهند.

۶٫ مالکیت نتیجه در کوچینگ با کوچ است

کوچینگ درمورد موفقیت، توسعه و رشد کلاینت است. هر چند محصول فرایند کوچینگ جز این برای کوچ و مراجع هر دو یادگیری به همراه دارد.همان‌طور که در ابتدا نیز گفته شد کوچینگ یک فرآِیند مشارکتی توسعه‌محور است. از این رو کوچ با کوچی وارد بازی قدرت نمی‌شود و هم سطحی را رعایت می‌کند.

کوچ با توانمندسازی مراجع به او در ایجاد استقلال طرز فکر رشد و اعتماد به نفس کمک می‌کند تا مالکیت پیروزی‌ها و شکست‌هایش را بپذیرد.

۷٫ کوچینگ نیازمند تمرکز نیست

کوچینگ یک کار سرپایی نیست. آنچه کوچینگ لیزری می‌نامند اغلب برای گفتگوی بین جلسات می‌باشد.

برخی کوچینگ را صرفن به یک گفتگو تقلیل می‌دهند. شاید قدری فضیلت به آن بدهند برای گفتگوی دیالکتیک و تفکرنقاد حین جلسه. اما تلفیق چند مهارت شایستگی و ابزار بصورت همزمان در یک بازی زنده و همرمان رقص در لحظه فضا و تلاش و حضور می‌طلبد. کوچ در حین فرایند کوچینگ همزمان ۳ فرایند را مانیتور می‌کند. او خودش، مراجع و کل فضای کوچینگ را مدنظر دارد.

یک جلسه کوچینگ انرژی زیادی می‌طلبد. فضا و بستر مناسب بایستی فراهم شود. شما به عنوان مراجع در صورتی که حضور کافی کوچ و توجه او را در محیط مناسبی ادارک نمی‌کنید می‌توانید با او در این مورد صحبت کنید. همچنین لازم است کوچ از اولویت‌ها و نگرانی‌های خود پیش از جلسه آگاه شود و آنها را کنار بگذارد.

۸٫ تا زمان دلخواه‌ کوچی، جلسات ادامه دارد

بینش مهم است، اما عمل ضروری است. کوچ مراجع خود را به چالش می‌کشد تا به اقدامات خاصی متعهد شوند و اهدافش را به طور قابل توجهی پیش ببرد. در صورت عدم تعهد و مسئولیت‌پذیری کوچی، طولانی شدن جلسات در بازه‌ زمانی بدون هیچ دستاورد و نتیجه‌ای طبق قرارداد، کوچ در مورد اتمام جلسات با مراجع صحبت می‌کند.

با اجتناب از چنین تصورات اشتباه رایجی نسبت به کوچینگ، کوچی در محیطی امن می‌تواند به اهداف خود دست یابد.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

بخش‌های سایت من:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط