آغازیدن با “من”

من صورتی‌ام رنگ شادے
من آبی‌ام رنگ آرامش
من صورتی‌ام رنگ شکوفہ‌هاے بهار
من آبی‌ام رنگ دریا

و یک‌مَن “من”

من

  1. من صبح‌ها پس از برخواستن از خواب صفحات صبحگاهی می‌نویسم.
  2. من یک پسر دبستانی و یک دختر نوجوان دارم.
  3. من عاشق محیط کافه هستم.
  4. من با پسرم گاهی به کافه می‌رویم.
  5. من گیره زدن به موهایم را دوست دارم.
  6. من به کسانی که تار و ویلن می‌نوازند، حسادت می‌ورزم.
  7. من به دخترم و همسرم حسادت می‌ورزم.
  8. من هر کسی در حوزه‌ی هنری فعال است، تحسین می‌کنم.
  9. من لیسانس کامپیوتر دارم و دوره‌های برنامه‌نویسی sql و اوراکل را سال‌ها پیش گذرانده‌ام.
  10. من مدرک بین‌المللی گل‌آرایی دارم.
  11. من مدرک DBA گرایش منابع انسانی دارم.
  12. من تنوع طلب و مشتاق تجربه در عرصه‌های مختلف هستم.
  13. من نوشتن را با مدرسه نویسندگی با مدیریت شاهین کلانتری آغازیدم و قدردان استاد عزیزم  هستم.
  14. من با مدرسه نویسندگی در زمینه‌ی نگارش مقاله‌ی آموزشی همکاری کرده‌ام.
  15. من در مدرسه مدام با مدیریت سجاد سعیدنیا کوچینگ می‌آموزم و قدردان ایشان هستم.
  16. من عاشق ماگ و گل و نوشتنم.
  17. من عاشق نوشیدن قهوه در ماگ‌های مختلف و تجربه احساسات متفاوت آن هستم.
  18. من عاشق دسته گل بهاری هستم.
  19. من گل میخک گلبهی رنگ را دوست دارم.
  20. من ترکیب گل کرزنتیای سبز دکمه‌ای در دسته گلی سفید می‌پسندم.
  21. من عاشق گل رز مینیاتوری با رنگ گلبهی هستم.
  22. من عاشق برگ‌های گرد سیلور در کنار رز قرمز هستم.
  23. من از تماشای تنوع رنگ گل آنتوریوم و هنر آفرینش همواره شگفت زده می‌شوم.
  24. من عاشق تزئین ساده‌ی گل در ماگ هستم.
  25. من جنگل را بیش از دریا دوست دارم.
  26. من عاشق آب دادن به گل‌ها هستم.
  27. من گل زاموفیلیا را بسیار دوست دارم.
  28. من عاشق عطر و هوای گلفروشی هستم.
  29. من به این نتیجه رسیده‌ام که گاهی قید همه را بزنم و بروم به کتابفروشی و چرخ بزنم.
  30. من با نوشتن اکسیژن وارد هوای زندگی‌ام می‌کنم.
  31. من تقریبا روزی ۱۰۰۰ کلمه آزادنویسی دارم.
  32. من به تاثیر پیاده‌روی در پیشرفت شغلی باور دارم.
  33. من عاشق سبک و نوشته‌های محمد قائد هستم.
  34. من از نوشتن کمک می‌گیرم تا به من بگوید غمگین باش درد بکش و بزی.
  35. من گاهی با موسیقی می‌نویسم.
  36. من می‌نویسم، ولی از گربه می‌ترسم.
  37. من از هرم غذایی نوشتن تغذیه می‌کنم.
  38. من گاهی کتاب‌ها را مخلوط به بدن می‌زنم. با تقسیم بندی تخصصی و حال خوب، رمان.
  39. من پرسشگری را آغاز تغییر و رشد می‌دانم.
  40. من با نه گفتن نسبت به پیش‌تر خیلی راحت‌ترم. و از نه‌های‌نرم برای نه گفتن استفاده می‌کنم.
  41. من آموخته‌ام گاهی یک “چرا” پیش از بدیهی‌ترین باورهایم بنشانم.
  42. من از سکوت پیش‌تر از قبل استقبال می‌کنم و لذت می‌برم.
  43. من معتقدم به جا آوردن آداب شاگردی رابطه مستقیمی با یادگیری و توسعه فردی دارد.
  44. من صراحت تمام عیار را با تمام دردش بیش از بی‌تفاوتی و بازخورد مثبت دروغین می‌پسندم.
  45. من معتقدم چوب استاد چنانچه غرض‌مندانه نباشد در رشد بی‌تاثیر نیست.
  46. من اهل تماشای تلویزیون نیستم.
  47. من تعطیل کردن رشد به دلیل افزایش سن را باور ندارم.
  48. من تا به حال در ساختن چند عادت کوچک مثبت موفق بوده‌ام.
  49. من هیچ استاد و مربی را شاهکار خلقت نمی‌دانم.
  50. من به ضرب‌المثل “با هر دست بدهی با همان دست پس می‌گیری” اعتقاد دارم.
  51. من پیش‌تر رمان خواندن را کاری بیهوده می‌پنداشتم اما اکنون کاری ارزشمند.
  52. من از دیدن طلوع خورشید روی پل عابر هنگام سکوت و در تاریکی ته مانده از شب لذت می‌برم.
  53. من از دیدن گام‌هایم هنگامی که غمی در دل دارم اما مرا به پیش می‌برد خرسندم.
  54. من از بازی خلاقانه با بچه‌ها لذت می‌برم.
  55. من مادرم را هر سال بیش از قبل دوست دارم.
  56. من به دعای خیر پدرم بسیار معتقدم.
  57. من افسوس می‌خورم با دنیای کتاب و نوشتن دیر آشنا شدم.
  58. من خیلی چیزها را نمی‌دانم.
  59. من آموخته‌ام بگویم در این مورد اطلاعی ندارم.
  60. من همیشه دغدغه رشد و یادگیری داشته‌ام.
  61. من در نوجوانی به دختر خنده روی مدرسه معروف بودم.
  62. من در گفتگوها می‌کوشم تنها سخنگوی جمع نباشم.
  63. من مدتی است از گفتگوی تلفنی بیزارم.
  64. من از پرسه زدن در طبیعت بیشتر از پرسه زدن در شبکه‌های اجتماعی لذت می‌برم.
  65. من عاشق فصل پاییزم.
  66. من عاشق ماه اردیبهشتم.
  67. من مرداد‌ماهی‌ام
  68. من دهه شصتی‌ام.
  69. من خودم را به زور جایی نمی‌چپانم.
  70. من می‌کوشم به ابراز طبیعی و خود بودن نزدیک شوم.
  71. من صرفن هر چیزی مَد شود انتخاب نمی‌کنم و ملاک های دیگری برای خرید لباس دارم.
  72. من از انتخاب کردن هراس دارم.
  73. من از اینکه بگویم چیزی هستم و واقعن نباشم حس بدی دارم.
  74. من در خریدهایم بهتر و زیباتر و گرانتر را به بیشتر و زیاد خریدن ترجیح میدهم.
  75. من در حال آموختن زبان انگلیسی هستم.
  76. من سابقه کاهش وزن موفق داشته‌ام.
  77. من به تو به عنوان یک انسان اهمیت می‌دهم.
  78. من از طریق فضای مجازی دوستان خوبی پیدا کرده‌ام.
  79. من عاشق خلوت و تنهایی هستم.

من به این نتیجه رسیده‌ام

  1. من به این نتیجه رسیده‌ام پیاده‌روی بعد از نوشتن صفحات صبحگاهی باعث تطهیرم می‌شود.
  2. من به این نتیجه رسیده‌ام برای نوشتن مسابقه ندهم و هنگام نوشتن رها باشم. چون حباب کفی که از سر حباب ساز کودکی جدا می‌شود. برای زیستن بنویسم.
  3. من به این نتیجه رسیده‌ام جایی که ارزشها و شخصیتم نادیده گرفته می‌شود وقت و انرژی ام را برای اثبات هدر ندهم.
  4. من به این نتیجه رسیده‌ام که گاهی قید همه را بزنم و بروم به کتابفروشی و چرخ بزنم.
  5. من به این نتیجه رسیده‌ام گاهی از خودم بپرسم “چه مشکلی را می‌خواهی حل کنی؟”
  6. من به این نتیجه رسیده‌ام که شوخ طبعی در ایجاد ارتباط موثر نقش دارد.
  7. من به این نتیجه رسیده‌ام که برای داشتن یک برند شخصی تاثیرگذار باید توان بیشتری صرف تولید محتوا کنم.
  8. من به این نتیجه رسیده‌ام زمانی برای دور شدن از فعالیت هر روزه اختصاص دهم.
  9. من به این نتیجه رسیده‌ام کار، نشد ندارد.
  10. من به این نتیجه رسیده‌ام برداشتن نقش قربانی در قصه‌های زندگی از دست دادن سرزندگی، شور و اشتیاق است
  11. من به این نتیجه رسیده‌ام از سکوت نهراسم.
  12. من به این نتیجه رسیده‌ام ما آن‌قدرها که گمان می‌کنیم مهم نیستیم.
  13. من به این نتیجه رسیده‌‌ام که برای نوشتن باید خواند.
  14. من به این نتیجه رسیده‌ام گفتگو ابزاری برای نوشتن است.
  15. من به این نتیجه رسیده‌ام گوش دادن آن هم از نوع فعال کار آسانی نیست.
  16. من به این نتیجه رسیده‌ام اصل مهم برای گوش دادن حضور است.
  17. من نتیجه گرفته ام که با نوشتن می‌توان جلوی برخی هزینه‌ها را گرفت .
  18. من به این نتیجه رسیده‌ام دوست داشتن خودم کمک بزرگی به رشد دیگران است.
  19. من به این نتیجه رسیده‌ام برای بهتر و بیشتر آموختن همزمان یاد دهم.
  20. من به این نتیجه رسیده‌ام که با کتاب خواندن فروتن می‌شوم.
  21. من به این نتیجه رسیده‌ام با نوشتن خالی بودنم را حس می‌کنم.
  22. من به این نتیجه رسیده‌ام نوشتن مرا به انسان‌های ارزشمندی پیوند داده است.
  23. من به این نتیجه رسیده‌ام با تکنیک پومودورو تمرکز بهتری برای انجام کارهایم دارم.
  24. من به این نتیجه رسیده‌ام بازه‌ی ۵ دقیقه فاصله بین پومودوروها به همان اندازه‌ی ۲۵ دقیقه اهمیت دارد.
  25. من به این نتیجه رسیده‌ام هر روز قرار نیست کار خارق‌العاده‌ای انجام دهم تنها چند کار مهم کافی‌ست.
  26. من به این‌ نتیجه رسیده‌ام که آنچه دیگری می‌پسندند نگویم و ننویسم. در انتخاب‌ها و تصمیماتم خودم هم حاضر باشم. از تصمیمی به علت نفی و نهی دیگران منصرف نشوم و هیچ‌ زمان تنها به علت اصرار دیگران اقدام نکنم.
  27. من به این نتیجه رسیده‌ام که گاهی یک گفتگوی کاملن پیش‌بینی نشده با فردی کاملن ناآشنا مسیر زندگی ما را تغییر می‌دهد.
  28. من به این نتیجه رسیده‌ام که به چیزی که می‌گویم نباش بیشتر پیدایش می‌شود.
  29. من به این نتیجه رسیده‌ام برای حذف چیزی باید به فکر ایجاد چیز دیگری باشم، نه حذف.
  30. من به این نتیجه رسیده‌ام گاهی باید شکست و از نو ساخت و وصله پینه کردن بیشتر وقت و انرژی هدر می‌رود.
  31. من به این نتیجه رسیده‌ام نقل داستان و نظریه را بیشتر با اقدام تر کیب کنم.
  32. من به این نتیجه رسیده‌ام “گر صبر کنی زغوره حلوا سازی”.
  33. من به این نتیجه رسیده‌ام هر جا در زندگی‌ام رشدی بوده، توامان با درد بوده است.
  34. من به این نتیجه رسیده‌ام از کلمه تشکر بیش از ببخشید استفاده کنم.
  35. من به این نتیجه‌رسیده‌ام گاهی یک “چرا” پیش از بدیهی‌ترین باورهایم بنشانم.
  36. من به این نتیجه رسیده‌ام از اساتیدم به اندازه‌ای که باید قدردانی نکرده‌ام.

من باور دارم

  1. من باور دارم قدرشناسی و شکرگزاری باعث رحمت و وسعت بیشتر خواهد شد. این را به وفور در زندگی دریافته‌ام.
  2. من باور دارم با ‌نوشتن می‌توان خلق کرد. نوشتن روزانه تضمینی برای رسیدن به اهداف‌مان است.
  3. من باور دارم نوشتن در زیبایی پوست ما تاثیر مثبت دارد.
  4. من باور دارم نوشتن محرم‌ترین و شنواترین برای حرف‌های ماست.
  5. من باور دارم مهم‌ترین اصل رهبری پیش‌ رفتن و اعتماد به مسیر است.
  6. من باور دارم یک نشانِ تخصص، تداوم است.
  7. من باور دارم  یکی از ملاک‌های تشخیص دانش و فهم و ادارک افراد، توجه به آنچه که می‌پرسند، است.
  8. من به این نتیجه رسیده‌ام گاهی از خودم بپرسم “چه مشکلی را می‌خواهی حل کنی؟”
  9. من باور دارم هر تغییری در رفتار ابتدا از فیلتر احساس و فکر گذر کرده است. بنابراین هر رفتاری خوشبختانه یا متاسفانه نشان از احساس و فکری در کنه وجودمان دارد.
  10. من باور دارم نمی‌توانیم اثرگذار باشیم مگر از خودمان بیاغازیم.
  11. من باور دارم تقلید از بزرگان راه پیشرفت را کوتاه می‌کند. با این همه مقلد کامل بودن یعنی سیاه کردن خود در بوم زندگی و به نظرم شایسته نیست.
  12. من باور دارم مدیریت انرژی مهم‌تر از مدیریت زمان است.
  13. من باور دارم که بخشش می‌تواند بیش از هر اقدامی آرامش بخش باشد.
  14. من باور دارم که کلاممان بیش از آنچه آگاه باشیم در زندگی و نحوه عملکردمان نقش دارد.
  15. من باور دارم تکرار برخی تمرین‌های ثابت توامان با کار خلاقانه و چالش برانگیز منجر به رشدم می‌شود.
  16. من باور دارم خدا از همه بیشتر قابل اعتماد است.
  17. من باور دارم که رنج و درد جدا از واژه و مفهوم زندگی نیست.
  18. من باور دارم ظاهر انسان‌ها حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.
  19. من به این باور رسیده‌ام اجازه ندهم عادت شدن برخی چیزها باعث قدرنشناسی و تکراری بودن آن‌ها شود.
  20. من باور دارم تکرار کار خودش را می‌کند.
  21. من باور دارم همراهی و حضور در گروه مرتبط با اهدافم نقش بزرگی در رشد ما دارد. من باور دارم نوشتن جرات و جسارت خلق آینده مطلوب را به من می‌دهد.
  22. من باور دارم همواره آمبولانس شدن برای رفع نیاز دیگران خودم را تهی می‌کند.
  23. من باور دارم اولویت صحیح است نه اولویت‌ها.
  24. من باور دارم توجه به اندازه تمرکز و گاهی بیشتر از آن اهمیت دارد.
  25. من باور دارم صبوری در برابر قضاوت دیگران بهترین کاری است که می‌توانم انجام دهم.
  26. من باور دارم که صرفن با ارائه نظر نباید توقعی مبنی بر پذیرش داشته باشم.
  27. من باور دارم که همواره در انتظار تایید و پذیرفته شدن نباشم.
  28. من باور دارم اگر همواره مورد تایید همه باشم یک جای کار می‌لنگد.
  29. من باور دارم نظم شخصی و مرتب بودن محیط در خلق و خو تاثیر دارد.
  30. من باور دارم که نوشتن روزانه ما را از روزمرگی در می‌آورد.
  31. من باور دارم کوچینگ منجر به رشد مهارت نوشتنم شده است.
  32. من باور دارم که نوشتن مزیت رقابتی من در کوچینگ است.
  33. من باور دارم جهت تسهیل انتخاب گاهی به آنچه معاوضه می‌شود توجه کنم.
  34. من باور دارم که زندگی پیش بینی ناپذیر است اما هر از گاه باز فریب می‌خورم و می‌خواهم آخرش را بدانم.
  35. من باور دارم گفتگو، خواندن، پیاده‌روی، سکوت و مشاهده‌گری ایده‌هایی برای نوشتن به من می‌دهند.
  36. من باور دارم دلیل بسیاری از عدم کامیابی‌هایم عجله داشتن برای رسیدن وتمرکز بر نتیجه بوده است.
  37. من باور دارم هر بیزینسی به اندازه‌ی رشد فکری صاحب بیزینس رشد می‌کند.
  38. من باور دارم اکثر مشکلات ما در ارتباط عدم مسئولیت پذیری خودمان است.
  39. من باور دارم همواره خوب نبودن ارتباطی به معنای خوب نبودن ما و خوب بودن ما به معنای خوب بودن همه چیز نیست.
  40. من باور دارم اگر شنونده نقد کسی در مورد خود باشم، از فرد مقابل هم شناخت بدست می‌آورم.
  41. من باور دارم ملاک و معیار دانش و خرد افراد در پرسیدن است.
  42. من باور دارم سابقه و تجربه تنها ملاک کیفیت و شایستگی در انجام یک کار نیست.
  43. من باور دارم هر حوزه‌ای بخش‌های تخصصی کوچکی دارد اما یافتن آن زمان می‌برد.
  44. من باور دارم حضور و ماندن در مسیر دلخواهم برایم شانس می‌آورد.
  45. من باور دارم بزرگترین حسرت یک زن غفلت از زیبایی و غفلت از آن حتی به ازای رشد و توسعه فردی است.
  46. من باور دارم هیچ، همیشه و هیچ و هرگزی مطلق نیستند.
  47. من باور دارم ما انسان‌ها گاهی نمی‌خواهیم کسی برایمان، کاری انجام دهد تنها می‌خواهیم بشنود.
  48. من باور دارم فکر کردن در مورد انجام دادن از اقدام دشوارتر است.
  49. من باور دارم از نوشتن طفره می‎‌رویم، چون نوشتن از درمیان گذاشتن حقیقتمان با ما طفره نمی‌رود.
  50. من باور دارم گاهی برخی پیام‌ها دقیقن در زمان نیاز به ما می‌رسد.
  51. من باور دارم کمک خواستن قدرت می‌خواهد.
  52. من باور دارم انتخاب دوستان و ارتباطات‌ در کیفیت بودنمان تاثیرگذار است.
  53. من باور دارم برای افزایش کیفیت کار باید به بدن و ذهن مان هم توجه داشته باشیم.
  54. من باور دارم مشخص کردن حد و مرزم در ارتباطات مهم است.
  55. من باور دارم برای تحقق خود به داستان‌های دیگران هم نیاز داریم. من باور دارم ما در جهان تنها نیستیم.