مهارتهای نرم چیست؟
مهارتهای نرم ویژگیهای شخصیتی هستند که افراد را تیمگرا و حلکنندههای مؤثر میسازد. آنها شامل ارتباطات، کار تیمی، رهبری و هوش هیجانی هستند. این مهارتها برای مدیریت حیاتی هستند، زیرا به کارکنان کمک میکنند تا با هماهنگ کردن فعالیتهایشان برای کمک به اهداف تیم، به خوبی با یکدیگر همکاری کنند.
مهارتهای نرم برای مدیران برای ارتباط خوب با همکاران و زیردستان ضروری است، زیرا به افراد اجازه میدهد بدون متوسل شدن به درگیری کلامی یا خصومت، اطلاعات خود را مبادله کنند. کمبود مهارتهای نرم نیز میتواند منجر به مشکلاتی مانند هماهنگی ضعیف کار شود.
چرا مهارتهای نرم برای مدیران مهم است؟
- تیمهایی بسازید که به آرامی با هم کار می کنند(تیمسازی): مهارتهای نرم قوی به مدیران کمک می کند تا تیمهایی بسازند که به راحتی در پروژهها همکاری میکنند. از طریق مهارتهای ارتباطی قوی و درک دیدگاههای مختلف، مدیران میتوانند به اعضای تیم کمک کنند تا بدون توجه به تفاوتهای بین فردی، دور هم جمع شوند تا کار کنند. آنها همچنین می توانند از درگیریها و تنشهایی که مانع بهرهوری میشود بگذرند.
- حل تعارض: مدیرانی که مهارتهای نرم عالی دارند، برای مدیریت تعارضاتی که ممکن است در محل کار ایجاد شود، مجهزتر هستند. آنها میتوانند به طور موثر میانجی اختلافات، ارائه بازخورد سازنده و کار به سمت راهحلهایی که به نفع همه درگیر است.
- سازگاری: در محیط به سرعت در حال تغییر امروزی، مدیران باید سازگار باشند و بتوانند به سرعت خود را با شرایط جدید وفق دهند. مهارتهای نرم مانند انعطافپذیری، خلاقیت و نوآوری مدیران را قادر میسازد تا به چالشها و تغییرات غیرمنتظره در چشمانداز کسبوکار پاسخ دهند.
- رهبری: مهارتهای نرم برای رهبری موثر ضروری است. مدیرانی که دارای مهارتهای نرم قوی هستند، بهتر میتوانند اعضای تیم خود را الهام بخشند و انگیزه دهند و به احتمال زیاد به عنوان رهبرانی قابل اعتماد و قابل اعتماد دیده شوند. آنها همچنین میتوانند روابط قوی با اعضای تیم خود ایجاد کنند و وفاداری و بهرهوری را افزایش دهند.
مهارتهای نرم در مقابل مهارتهای سخت؟
به عنوان یک مدیر، داشتن مهارتهای نرم و سخت مهم است. مهارتهای نرم مدیران برای مدیریت عالی ضروری است. مهارتهای سخت ضروری هستند اما همیشه برای انجام کار به اندازه کافی نیستند.
مهارتهای سخت با مهارتهای نرم برای مدیران متفاوت است زیرا معمولاً عینی هستند. بنابراین، بر خلاف مهارتهای نرم، کمی کردن و اندازهگیری آنها آسانتر است. به طور مشابه، شناسایی و آموزش آنها نیز آسان تر است.
اما اثربخشی زمانی به دست میآید که فرد بر مهارتهای سخت و نرم مدیریت که برای نقش او ضروری است، تسلط یابد. به عنوان مثال، ارتباط یکی از مهارت های نرم مدیران است که در هر محیط کاری می تواند ارزشمند باشد. از سوی دیگر، ریاضیات و تجزیه و تحلیل داده ها مهارتهای سختی هستند که برای برخی مشاغل خاص ضروری هستند. برای موفقیت به عنوان یک مدیر یا یک رهبر، باید مهارتهای نرم مدیریت را از طریق آموزش و توسعه و مهارتهای سخت را از طریق تجربه و تمرین توسعه دهید.
آیا مهارتهای نرم برای مدیران مهم است؟
به عنوان یک مدیر، ضروری است که مهارتهای نرم خود را توسعه دهید تا بتوانید رهبری کنید. مهارتهای نرم برای مدیریت خوب حیاتی هستند، زیرا به افراد کمک میکنند تا با هم همکاری کنند. آنها همچنین به ارتباط موثر، حل مسئله و تصمیم گیری کمک می کنند.
علاوه بر این، برخورد روزانه با افراد و تیم های زیادی وظیفه ای است که نیازمند مهارت های نرم قوی است. آنها در جهت یابی موثر موقعیت های پیچیده کمک می کنند. مدیران می توانند با یادگیری نحوه کار با دیگران، از آن برای پیشرفت سریع شغل خود استفاده کنند. مهارتهای نرم در محیط کار ضروری هستند، زیرا به افراد اجازه میدهند تا روی وظایف خود کار کنند بدون اینکه اجازه دهند مسائل بین فردی بهرهوری و آرامش را بدزدند. بنابراین، برای ساختن سفرهای شخصی و همچنین حرفه ای به مهارت های نرم قوی در محل کار نیاز است.
ده مهارت مهم نرم برای مدیران
مهارتهای لازم برای مدیریت عالی متعدد و متنوع است، اما هر مدیری باید این ده مهارت حیاتی را داشته باشد. به غیر از مهارتهای تحلیلی و مفهومی، چند مورد دیگر برای مدیریت عالی ضروری هستند. به همان اندازه مهم، مدیران باید این مهارتهای نرم را توسعه دهند تا مدیریت واقعاً مؤثر باشد. اگر به دنبال شروع حرفه ای در مدیریت هستید، با توسعه این مهارتهای نرم برای مدیران و استفاده از آنها در محیط کاری فعلی خود شروع کنید. ارزش تلاش را خواهد داشت!
ارتباط
مهارتهای ارتباطی خوب برای مدیریت موثر ضروری است. این به ایجاد اعتماد و ارتباط بین اعضای تیم کمک می کند، که در هر محیط مشارکتی بسیار مهم است. ارتباط موثر همچنین میتواند از طریق مکاتبات، ایمیل و پیامهای کتبی انجام شود و اطمینان حاصل شود که تمام اطلاعات لازم در زمان مناسب به شخص مناسب میرسد.
به طور واضح یعنی انچه قصد و نیت فرستنده است مخاطب و گیرنده دریافت کند. یا انتقال مقصودمان به شکلی که فرد مقابل به همان مفهوم و منظور برداشت کند.
مهارتهای ارتباطی خوب به شما مهارت پیگیری تعاملات را میدهد. موقعیتهای دشوار را هوشمندانه مدیریت و با ایجاد روابط عالی، تعارضات را حل کنید. همچنین به جلوگیری از تهدیدی که ارتباط نادرست در هر تیمی ایجاد می کند کمک می کند.
تطبیق پذیری
سازگاری یکی از مهارتهای کلیدی است که مدیران بزرگ به آن نیاز دارند. آنها میتوانند رویکرد خود را برای برآوردن نیازهای هر موقعیتی تطبیق دهند، به سرعت آن را ارزیابی کنند و اقدامات مناسب را انجام دهند. این مهارت ابتدا از بروز مشکلات جلوگیری میکند. سازگاری مهارتی حیاتی در مدیریت موثر افراد و تیمها است.
فعال بودن به جای واکنشپذیر به مدیران کمک میکند تا از هر مشکل احتمالی جلوتر بمانند تا بتوانند قبل از اینکه از کنترل خارج شوند، به سرعت به آنها رسیدگی کنند. با یادگیری مداوم چیزهای جدید، مدیران خوب برای هر چیزی که پیش میآید آمادگی بیشتری پیدا میکنند و این موجب تسهیل کارها خواهد شد.
همچنین آشنایی مدیران با طرز تفکر رشد منجر به توسعه آنها از چند جهت خواهد شد. آنها دیگر افردی سطحینگر نخواهند بود و توانایی تطبیق خود را بصورتی ماهرانه در موقعیتهای مختلف دارند.
کار گروهی
کار گروهی در هر سازمانی که هدفش موفقیت است ضروری است. این به دستیابی سریع و کارآمد اهداف میکند. توامان با تقویت مهارتهای ارتباطی حس دوستی ایجاد میکند.
اما با همه این اوصاف روابط محکم با همکاران میتواند باز هم سخت باشد به خصوص اگر به محیط کاری احساسی و تحت فشار عادت ندارید. در کارگروهی میبایست همیشه تیم را در اولویت قرار دهید و هنگام مدیریت موقعیت و فضاهای دشوار مراقب احساسات و هیجانات گروه باشید.
چارچوبهای قوی برای عملکرد تیمها زمانی مفید است که تیمها پس از مواجهه با شکستها توانایی بازیابی روحیه خود را دارند.
رویارویی با ناامیدیها با هم آسانتر از تنهایی است، این امر برای مدیرانی که میخواهند تیمهای خود را از طریق همدلی رهبری کنند صدق میکند. در شرایطی که بنا به هر دلیلی یکی از افراد گروه درگیر مسئله شخصی یا دغدغهای در خانواده باناامیدی و درد و رنج پرسه میزند، همدلی مدیر و اعضای گروه بسیار موثر واقع میشود.
مهارت های بین فردی
گوش دادن و ارتباط مهارتهای نرمی برای مدیران هستند که برای کار گروهی مؤثر، حیاتی هستند.
فرقی نمیکند رئیس، عضو تیم یا کارمند باشید، مهارتهای بین فردی خوب به شما کمک میکند تا به اهداف خود برسید. بهترین راه برای بهبود این مهارتها، تمرین منظم آنها در زندگی شخصی و حرفهای است.
شما می توانید این کار را با رعایت نکاتی همچون :
- گوش دادن با دقت به صحبت های دیگران
- پرسیدن سوالات تشویق کننده مکالمه
- صحبت واضح و شفاف
- صحبت بدون پرخاشگری یا تدافعی
انجام دهید. در موقعیتهای مختلف زندگی شخصی و حرفهای به ایجاد چنین مهارتهایی در خود آگاه باشید.
همچنین مهم است که روابط را با احتیاط ایجاد کنید:
- قبل از تلاش برای متقاعد کردن آنها نسبت به موقعیت خود، موقعیت افراد را درک کنید.
- در نهایت، فراموش نکنید که ارتباط صرفاً صحبت کردن نیست؛ گوش دادن فعال به همان اندازه ضروری است.
حل مسئله
توانایی حل مسئله برای هر رهبر یا مدیری یک مهارت ضروری است .این مهارت به شما کمک میکند تا در موقعیتهای دشوار کار کنید. از آنها نهایت استفاده را ببرید. همچنین در مذاکرات کمک میکند، جایی که به دست آوردن آنچه میخواهید میتواند دلهرهآور باشد. در حالی که حل مسئله در درجه اول بر ترسیم راه حلهای نوآورانه متمرکز است که همه ذینفعان را خوشحال میکند، اما به چالشهای بزرگ محدود نمیشود. چالشهای کوچک متعدد، مهارتهای حل مسئله یک مدیر را هر روز در محل کار آزمایش میکنند.
طرز فکر رشد
ذهنیت رشد یک دیدگاه شناختی است که بر این باور تأکید دارد که افراد در صورت تمایل به کار سخت می توانند به دستاوردهای بزرگ دست یابند. در مقابل، یک طرز فکر ثابت، افراد را کنترل کمتری بر نتایج خود میبیند و پتانسیل آنها را محدود میکند. افرادی که دارای طرز فکر رشد هستند، دیدگاه گستردهای نسبت به خود و کسانی که با آنها کار میکنند دارند، معتقدند که می توانند مهارتها و تواناییهای خود را با تلاش بهبود بخشند. به این ترتیب، افرادی که دارای ذهنیت رشد هستند، به احتمال زیاد در امتحان چیزهای جدید حتی زمانی که با شکست مواجه میشوند، اصرار میکنند. این نگرش برای مدیرانی که نیاز به پرورش نوآوری در اعضای تیم خود و تشویق خلاقیت در مهارتهای حل مسئله برای دستیابی به موفقیت دارند، حیاتی است.
تعیین هدف
تعیین و دستیابی به اهداف یک مهارت ضروری برای هر فردی است، چه برسد به یک مدیر. دستیابی به اهداف منجر به رضایت و افزایش انگیزه میشود که به نوبه خود باعث موفقیت میشود. هدف گذاری یک مهارت ضروری در محل کار است. در حالی که تعیین اهداف کوتاه مدت دشوار نیست، تعیین اهداف بلند مدت می تواند دلهره آورتر باشد. برای دستیابی موفقیت آمیز به اهداف بلندمدت، مدیران باید یک چشمانداز یا نقشه راه ایجاد کنند که نتایج مورد نظر آنها را مشخص کند. آنها همچنین باید این چشم انداز را به طور موثر به اعضای تیم منتقل کنند تا بدانند از آنها چه انتظاری می رود. در نهایت، آنها باید بتوانند در مواجهه با موانع و حواسپرتیها – هم بیرونی و هم درونی – متمرکز بمانند.
سازگاری و قابلیت اطمینان
نیازی به داشتن یک مربی نرمافزار مدیریتی نیست – ثابت و قابل اعتماد بودن تنها چیزی است که برای یک مدیر موفق لازم است. این بدان معناست که در صورت نیاز ظاهر شوید، کار خود را به درستی انجام دهید و به تعهدات خود ادامه دهید. مدیران باید با الگو گرفتن در تیم خود رفتار خوبی داشته باشند. برای این، شما باید در همه چیز ثابت باشید – از هر روز حاضر شدن تا بهترین عملکرد خود را در هر کاری. اگر کسی استانداردهای بالای شما را برآورده نمی کند، مایل باشید که حد و مرزها را تعیین کنید و آنها را به طور موثر مدیریت کنید. قابل اعتماد بودن نیز حیاتی است – اگر کسی نتواند به شما تکیه کند، در عملکرد تیم شما مشکل خواهد داشت. با در اختیار داشتن این مهارت های نرم، در مسیر موفقیت قرار خواهید گرفت.
همدلی و حساسیت
مدیریت موثر افراد یکی از مهارت های حیاتی برای رهبری برجسته است. و برای اینکه یک مدیر عالی باشید، باید همدل باشید. این دو ویژگی به شما این امکان را می دهد که احساس دیگران را درک کنید و بر اساس آن رفتار کنید. این تعاملات را سازندهتر و مثبتتر میکند و منجر به محیطی بهتر برای همه درگیر میشود. با همدلی و حساسیت در راس، می توانید همه را به طور مثبت مدیریت کنید. این مهارتها برای مدیرانی که میخواهند با تیمهای خود روابط بلندمدت ایجاد کنند، بالاتر و فراتر از ارتباطات حرفهای هستند.
حل تعارض
رهبری و مدیریت افراد مهارتی است که نیازمند تلاش و تمرین سخت است. حل تعارض، یا توانایی مقابله با تناقض در منفعت شخصی و حرفهای توام با آرامش، یکی از مهارتهای ضروری برای مدیریت عالی است. اگرچه ناخواسته، درگیریها و مقاومتها بخشی از فرهنگ محیط کار هستند،
مدیران باید از وارد کردن موضوعات شخصی حول چالش پیش آمده در محیط کار اجتناب کنند. همچنین تحت فشارهای محیط کار آرام بمانند. این جمله به تنهایی بار احساسی فراوانی بر دوش فرد میگذارد. به نحوی که در یک عبارت و جمله پیچانده و لقمه گرفته شده، بیرنج میسر نیست. چنانچه انتظار میرود مدیری پس از خواندن این جملات و یا در حین تجربه چنین مواردی در محل کار دندان قورچه رود.
تفکیک منفعت شخصی و نادیده گرفتن مسائل بین فردی به دلیل منافع سازمان انچنان هم کار سادهای نیست. گاه مابین مدیر و یکی از افراد سازمان مسائل شخصی در گذشته رخ داده و شرایطی پیش آمده که مدیر ناگزیر است در مورد ارتقا فرد نظر بدهد.
با این همه تحمل تسلط و غلبه بر احساسات و هیجانات است که شایستگی رهبری را در فرد یا مدیری ایجاد میکند بطوری که متمایز و زبانزد شود. تسلط بر خود در شرایطی که از همه کس برنیاید. به نظر این از سختترین مهارتها به شمار میآید. در واقع چندین پیش نیاز جهت کسب چنین مهارتی لازم است.
این را می توان با تجربه و نکات عملی آموخت و تمرین کرد. علاوه بر این، غلبه بر تضادها و انجام تغییرات هموار، شما را به مدیر بزرگی تبدیل میکند که هر تیمی دوست دارد داشته باشد. الان حالتان چطور است؟ ارزشش را دارد نه؟
آموزش مهارتهای نرم برای مدیران
ایجاد مهارتهای نرم به اندازه مهارتهای سخت فرآیندی ساده نیست! چند راه برای دریافت آموزش مهارتهای نرم به عنوان یک مدیر عبارتند:
-
کارگاهها و سمینارهای آموزشی
کارگاهها و سمینارهای مختلفی برای مدیران با تمرکز بر توسعه مهارتهای نرم ضروری برگزار می شود. چنین کارگاههایی معمولن توسط کارشناسان و متخصصانی اجرا میشود که در این حوزه تخصص دارند. با این حال، این آموزشها به طور کلی کوتاه مدت هستند و بنابراین در طولانی مدت تاثیرچندان ینخواهند داشت.
• منتورینگ و کوچینگ
منتور و کوچ نیز آموزش مهارتهای نرم را به در قالب جلسات فردی و یا گروهی و تیمی طبق اصول کوچینگ و منتورینگ ارائه میدهند. این روش به شدت متکی بر یک رابطه خوب بین مدیر و منتور یا کوچ او است. ایجاد چنین رابطهای میتواند چالش برانگیز باشد. مهارت کوچ یا منتور در ایجاد ارتباط مبتنی بر اعتماد و بدون قضاوت که فرد قادر به گفتگو باشد، نقش تعیین کنندهای دارد.
کوچ و منتور درون سازمانی: در این قسمت میتوان بستر آموزشهایی در جهت ایجاد شایستگی کوچ و منتور در مدیران میانی و برتر خود سازمان ارائه داد.
امکان بعدی انتخاب کوچ و منتور بیرون از سازمان میباشد تا چالشهای منحصر به فردی که با آن روبرو هستند را برآورده کنند. همچنین تلفیقی از هر دو روش بنا بر نیاز سازمان جایز است.
چالش ها و دغدغه های مربوط به این روش آموزش را در “کوچ درون سازمانی و یا بیرونی” مطالعه کنید.
اطمینان یابید که نتیجهی اثر بخش خواهد داشت
مهارتهای نرم مناسب برای مدیریت میتواند تفاوت بزرگی در حرفه شما ایجاد کند. آنها به شما کمک میکنند تا روابط خوب و گستردهای ایجاد و آنها را بطو رموثر مدیریت کنید. شاید کمی طنز چاشنی کلامتان شود، البته نه به معنای لودگی. بله واقعن متوجه شوید به چنین چیزی نیاز دارید و شاید به کشفی در لایههای پنهانی باورهایتان برسید. اخیرن از مدیری شنیدم که گفتند طی جلسات کوچینگ آگاهیدم که در باور من فرد مقتدر کسی است که با صدای بلند و به قول عوام با داد و فریاد صحبت میکند. بواسطه کشف، شهود و شناسایی نقاط کور خود و غلبه بر آنها رشد و توسعه را میآغازد.
چهارچوب به ظاهر سختی که القاب و عناوین ساختهاند و مشتی تعریف بر دوشمان انداختهاند. چطور ممکن است یک مدیر در بیان احساساتش دچار مشکل باشد. شوخی میکنید. اینها بازاریست که راه انداختهاند برای مُشتی دورهمی و یا جلساتی که تهش هم بگویند حال فلانی خوب شد. کسر شان است اگر در بیان احساسات نیاز به آموزش داشته باشم. از طرفی چنین موضوعاتی به نظر مدیران سازمانها و کسب و کارها گاه پیش پا افتاده میاید. البته ناگفته نماند در این بین سازمانهایی شاخصی هستند که نسبت به مسائل مهم و شناختی انسان بی اهمیت نیستند. انها به بحث تمامیت انسان برای حفظ کارآمدی، عملکرد بالا، تاثیرگذاری و حس ارزشمندی اعتبار میدهند.
با استاد بودن در این مهارتهای نرم ضروری برای مدیران، میتوانید بهترین راهها جهت مدیریت موثر تیمهای خود را درک کنید. عملکرد و بهرهوری را بهبود بخشید که یکی از اجزای اساسی موفقیت برای هر تیم است.
در مجموع با همراهی مهارتهای نرم مدیران در خط مقدم و مهارتهای سخت در پشت صحنه، مدیریت افراد تسهیل میشود.
آخرین نظرات: